انسان و طبیعت

محیط زیست طبیعی و انسانی - قوانین و مقررات - استانداردهای زیستمحیطی - فناوری اطلاعات

انسان و طبیعت

محیط زیست طبیعی و انسانی - قوانین و مقررات - استانداردهای زیستمحیطی - فناوری اطلاعات

منابع تجدیدپذیر انرژی و مقابله با بحران انرژی

 به نام خداوند بخشاینده مهربان 

 

 

 

 

درباره نویسنده واهداف وبلاگ

 

 

حبیب ماهری کارشناس ومشاور امور محیط زیست، با 30 سال سابقه وتجربه، عاشق طبیعت ایران زمین هستم وهدفم بالا بردن فرهنگ زیست محیطی جامعه از طریق فراهم کردن اطلاعات مورد نیاز است. این وبلاگ سعی دارد، مسایل زیست محیطی را مورد نقد وبررسی قراردهد

 

 

آزمایشگاه شیمی آب (مرجع و معتمد) سازمان حفاظت محیط زیست

 

 

آنالیز و اندازه گیری

 

 

پارامترها:

 

 

(PH,COD,BOD,TDS,TSS,EC,DO)

 

قلیائیت کل(کربنات و بیکربنات)

 

سختی کل،کلسیم،منیزیم،کدورت،دترجنت،کلراید،فسفات،آمونیاک،سولفات،نیترات  

 

ونیتریت.

 

بخش هوا- منابع ثابت: NO,NO2,CO,CO2,O2,NOx,SO2,CxHy,H2S

 

منابع سیار: PM10

 

 :Web Site

 

http://bahare-tabiat.blogfa.com

 

 

 

http://bahare-tabiat.blogsky.com  

 

 

 

http://www.maheri.8m.com

 

 

 

تماس با بهار طبیعت: 

 

 bahare_tabiat@yahoo.com 

 

 

                       

http://www.blogsky.com/users/blogs/logo/jafary21.gifhttp://www.blogsky.com/users/blogs/logo/jafary21.gif

http://www.blogsky.com/users/blogs/logo/jafary21.gif 

 

               

  بهار طبیعت  

 

 

 

 

 

منابع تجدیدپذیر انرژی و مقابله با بحران انرژی  

 

 

 

 

 

 

 

انرژی در زندگی و حیات ما انسان‌ها نقش مهمی ایفا می‌کند. با استفاده از انرژی به منبعی از نور و گرما دسترسی داریم و در حقیقت این انرژی است که رشد اقتصادی کشورها را تضمین می‌کند. انرژی فسیلی تامین‌کننده بخش عظیمی از انرژی مورد نیاز انسان‌هاست و این در حالی است که تشکیل نفت، زغال‌ سنگ و گاز طبیعی ـ که از انواع سوخت‌های فسیلی است ـ میلیون‌ها سال به طول می‌انجامد و سرانجام روزی فرامی‌رسد که ذخایر این انرژی در سطح زمین به پایان می‌رسد. به همین دلیل امروزه بسیاری از کشورها در سطح دنیا تلاش می‌کنند برای جلوگیری از مواجهه با بحران انرژی از منابع تجدیدپذیر انرژی مانند انرژی خورشیدی یا انرژی حاصل از باد، آب و حتی انرژی درونی زمین بهره گیرند. منابع تجدیدناپذیر انرژی، منابع محدودی است که در نتیجه بهره‌برداری به پایان می‌رسد. منابع تجدیدناپذیر بیش از 85 درصد انرژی مصرفی در سطح دنیا را تشکیل می‌دهند و اقتصاد بسیاری از کشورها براساس آن بنا نهاده شده است. به طور کلی منابع تجدیدناپذیر انرژی را می‌توان به دو گروه بزرگ انرژی فسیلی و هسته‌ای تقسیم‌بندی کرد. البته در مقایسه با انرژی فسیلی، انرژی هسته‌ای تنها 6 درصد از کل انرژی مصرفی در سطح دنیا را تشکیل می‌دهد. انرژی فسیلی حاصل ته‌نشینی و رسوب بقایای گیاهان و جانورانی است که میلیون‌ها سال پیش زندگی کرده‌اند و بقایای بدن آنها پس از مرگ در مرداب‌ها و باتلاق‌ها انباشته شده است. در نتیجه سوخت این نوع منبع انرژی ـ که منبع اصلی انرژی در جوامع صنعتی است ـ گازهای آلاینده در اتمسفر زمین آزاد می‌شود که متهم اصلی بارش باران‌های اسیدی و ایجاد اثرات گلخانه‌ای شناخته می‌شود. براساس پیش‌بینی‌های انجام شده تا سال 2150 میلادی، گاز طبیعی در سطح زمین به پایان می‌رسد و ذخایر زغال‌سنگ نیز تنها تا سال 2300 میلادی پاسخگوی نیاز ساکنان کره خاکی خواهد بود. پیش‌بینی می‌شود، نفت نیز ـ که یکی از اصلی‌ترین منبع انرژی تجدیدناپذیر در کشورهای پیشرفته و جوامع مدرن است ـ تا سال 2050 به پایان برسد که در این صورت باید به فکر منبع جایگزینی برای انرژی مورد نیاز خودرو‌ها، کشتی‌ها و هواپیماها باشیم. در مقابل منابع تجدیدپذیر انرژی منابعی است که هیچ گاه به پایان نمی‌رسد و هیچ محدودیتی در استفاده از آنها وجود ندارد. انرژی هیدروالکتریکی، خورشیدی و باد از اصلی‌ترین منابع تجدیدپذیر انرژی است. علاوه بر این انرژی زمین گرمایی، انرژی هیدروژنی، انرژی شیمیایی حاصل از تجزیه بقایای زیستی، انرژی زیستی (بیودیزل) و انرژی حاصل از جذر و مد دریاها و اقیانوس‌ها از دیگر منابع انرژی است که در این گروه قرار می‌گیرد. انرژی خورشیدی، منبع عظیمی از انرژی است که می‌تواند علاوه بر تولید انرژی الکتریکی در تولید انرژی گرمایی نیز مورد استفاده قرار گیرد. منبع اصلی تولید انرژی باد، نور خورشید است. تابش نور خورشید موجب اختلاف فشار نواحی مختلف و جریان هوا می‌شود و به نظر می‌رسد این نوع انرژی منبعی مطمئن و عاری از هرگونه آلودگی برای تامین انرژی مورد نیاز در آینده باشد. فرآیند تولید انرژی هیدروژنی فرآیندی نوپا و جدید است که در حال حاضر مستلزم صرف هزینه‌ای بالاست، اما ویژگی منحصر به فرد این انرژی این است که هیچ گونه آلودگی ایجاد نمی‌کند. در کشورهای در حال توسعه استفاده از انرژی حاصل از بقایای زیستی مانند چوب و ضایعات کشاورزی بسیار مورد توجه است. گاز متان حاصل از این نوع سوخت می‌تواند انرژی مورد نیاز برای پخت و پز و تولید جریان الکتریکی را تامین کند. انرژی حاصل از جذر و مد دریاها نیز شکل جدیدی از انواع انرژی تجدیدپذیر است که می‌تواند انرژی الکتریکی مورد نیاز ساکنان زمین را فراهم کند. در سال‌های اخیر با توجه به بحران انرژی در کشورهای اروپایی، استفاده از منابع سبز مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس، امروزه بیش از 21 درصد انرژی الکتریکی مورد نیاز کشورهای اروپایی از طریق منابع سبز انرژی تامین می‌شود. 

 

 

 

منبع: 

 

 

 

 britanica

 

 

 

آلوده‌ترین هوای تهران در میدان جمهوری 

 

 

 

گازهای خطرناکی مانند دی‌اکسید گوگرد و دی‌اکسید نیتروژن در هوای آلوده تهران وجود داردکه بسیار مضر هستند، بیشترین میزان این آلاینده‌ها در میدان جمهوری تهران است، البته تاثیر آلودگی هوا با توجه به سن، شغل و استعداد بیماری در افراد مختلف متفاوت است. چگونگی تاثیر آلودگی هوا روی افراد در مشاغل مختلف:‌ تاثیر آلودگی هوا به شرایط مختلفی از جمله حضور افراد در برخی زمان‌ها و مناطق شهری برمی‌گردد که این مساله نسبت به شغل افراد نیز متفاوت است. به‌طور مثال در زمینه آلودگی هوا نیز بخصوص در مناطق شهر تهران، مناطق جنوب و مرکز، این آلودگی متفاوت است و به شغل افراد نیز بستگی دارد. مصدومان شیمیایی نیز از جمله افرادی هستند که با استنشاق گاز جنگی مبتلا شده‌اند و آلودگی هوا می‌تواند برای آنها بسیار خطرناک باشد. ‌مثلا شرایط شیوع بیماری برای موتورسوارانی که دائما در شهر در حال رفت‌وآمد هستند، با افرادی که شغل ثابتی دارند، متفاوت است. داشتن زمینه بیماری نیز در افراد در زمینه ایجاد بیماری بسیار اهمیت دارد، مثلا فردی که دچار آسم است و سیگار می‌کشد و در آلودگی هوا نیز قرار دارد، شرایطش با یک فرد سالم در زمینه ابتلا به بیماری بر اثر آلودگی هوا بسیار متفاوت است. تمام این موارد در زمینه شیوع بیماری بر اثر آلودگی هوا در افراد به سن و شرایط آنها نیز بستگی دارد، بنابراین آلودگی هوا در هر نقطه تهران با نقطه دیگر متفاوت است و این مساله در شیوع بیماری‌های تنفسی موثر است. مواد شیمیایی خطرناکی مانند دی‌اکسید گوگرد و دی‌اکسید نیتروژن در هوا وجود دارد که اگر افراد استنشاق کنند، برای آنها شرایط حادی را ایجاد می‌کند. به طور مثال در مرکز شهر بخصوص در میدان جمهوری به دلیل تردد بسیار، حجم ترافیک بالا و کم بودن وزش باد، آلودگی هوا به حد نهایت می‌رسد و برای افراد بسیار مضر است. ولی در مجموع وضع بیولوژیک هر فردی با فرد دیگر متفاوت است؛ زیرا شاید فردی 30 سال در هوای آلوده قرار گیرد و دچار مشکل حاد نشود، ولی فرد دیگری با مدت زمان بسیار کمتری در مواجهه با آلودگی هوا دچار بیماری شدید تنفسی و جسمی شود. 

 

 

 

جنگل را از دست ندهیم 

 

  

 

جنگل‌های ایران نیز مانند رودها، ‌تالاب‌ها، دریاچه‌ها، ‌حیات وحش و دیگر موارد محیط زیستی از وضع خوبی برخوردار نیست. خشکسالی، ‌وقوع آتش‌سوزی‌های پی‌درپی، چرای بیش از حد دام و کوفتگی خاک، انجام کارهای عمرانی مانند ساخت تله‌کابین، نصب لوله‌های گاز، خطوط برق و ساخت مسیرهای جاده‌ای و همین طور سدسازی، تخلیه زباله و شیرابه‌های آن در جنگل‌ها،‌ زمین‌خواری و قطع درختان با هدف مسکونی کردن زمین و ساخت ویلا، تولید کاغذ، ‌مبلمان و صنایع و حتی قطع درختان به منظور استفاده از چوب آنها برای تولید گرما در زمستان، قاچاق چوب و همین طور وجود آفت‌های مختلف از خطراتی است که جنگل‌های ایران را تهدید می‌کند. براساس نظر کارشناسان، مساحت جنگل‌های هر کشور باید 25 درصد خاک آن کشور باشد که این مقدار در ایران به 5‌/‌7 درصد رسیده است. همچنین مساحت کل جنگل‌های جهان چهار میلیارد هکتار است، در حالی که مساحت جنگل‌های ایران 2‌/‌4 میلیون هکتار است. این آمارها نشان‌دهنده این است که وضع جنگل‌های ایران از حالت خطر گذشته و به بحران نزدیک شده است، چراکه اگر هر درخت به هر دلیلی از بین برود، در حالت خوشبینانه امکان جایگزینی آن تا سال‌ها بعد وجود ندارد و اگر گونه خاص و منحصر به فردی باشد که باید گفت دیگر جایگزین نخواهد داشت. براساس گزارش سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در حال حاضر جنگل‌های ناحیه ایرانی و تورانی بر اثر قطع‌های مکرر درختان و ضعیف شدن خاک، فرم ظاهری خود را از درخت از دست داده و به درختچه تغییر یافته است، در واقع 90 درصد این جنگل‌ها دارای فرم رویشی شاخه‌زاد است و بقیه درختان دانه‌زاد نیز همگی دچار پیری و دیرزیستی شده‌اند. نماینده فائو (سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد) در ایران تاکید می‌کند که در ایران مانند سایر کشورهای منطقه خاور نزدیک، جنگل‌ها سریع‌تر از بیشتر نقاط جهان در حال ناپدید ‌شدن است: «این امر به دلیل ناتوانی و شکست بسیاری از سیاست‌های استفاده از جنگل و اراضی ملی برای اداره‌کردن موثر تقاضای فشرده و رقابت‌آمیز در استفاده از جنگل‌ها و منابع طبیعی و همچنین فقدان ظرفیت‌های فنی و سرمایه‌گذاری‌های دراز‌مدت و هماهنگ است. قطع بی‌رویه درختان و از بین ‌بردن جنگل‌ها، برداشت ناپایدار چوب به‌عنوان سوخت و چرای بی‌رویه از رخدادهای شایع در ایران است». 

 

  

 

آتش‌سوزی؛ مهم‌ترین خطر 

 

  

 

طبق آمار اعلام شده در سال ۸۸ حدود 5000 هکتار از جنگل‌های ایران سوخت که این رقم در سال 89، هشت برابر شد و 40 هزار هکتار از جنگل‌های ایران نیز سال گذشته در آتش از بین رفت. به طوری که به گفته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، شش میلیون هکتار از مساحت جنگل‌های کشور در ۴۰ سال گذشته کم شده و دبیرخانه پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی نیز اعلام کرد که در ۳۲ سال گذشته نزدیک به صدهزار هکتار از جنگل‌های زاگرس مرکزی نابود شده است. 

 

  

 

قصه پرغصه تالاب‌های ایران 

 

 

 

شاید آن روز، یعنی 13 بهمن 1348 که چند کشور به دعوت ایران جمع شدند و کنوانسیون رامسر برای حفاظت از تالاب‌ها را امضا کردند، فکرش را نمی‌کردند روزی از بیشتر تالاب‌های ایران تنها یک نام و جای کم‌آب یا خشک شده‌ای باقی بماند. هامون، پریشان، شادگان و تالاب انزلی هیچ کدام شبیه آن روزی نیستند که 48 سال پیش کشورهای زیادی را راهی شهر رامسر کرد. براساس این پیمان ‌نامه کشورهای عضو قرار گذاشتند روی تالاب‌های مهم جهان (بویژه زیستگاه‌های پرندگان آبزی و کنارآبزی و نحوه حفاظت از آنها) مطالعه و تحقیق کرده و از آنها حمایت ‌کنند. در میان نام تالاب‌های ثبت شده در این کنواسیون، 22 تالاب مربوط به کشور ایران است؛ البته سه سال پیش رئیس سازمان محیط زیست اعلام کرد، نام دو تالاب دیگر به این نام‌ها اضافه شده و تعداد تالاب‌های ثبت شده به کنوانسیون رامسر به 24 تالاب رسیده است. ایران با توجه به شرایط ویژه محیط زیستی خود تالاب‌های متنوعی دارد که هر کدام در بخش‌هایی از استان‌های کشور پراکنده شده‌اند. سرزمین‌های مرطوب به انواع مختلفی چون دریاچه، تالاب، مرداب، باتلاق، لشاب و حتی بخش‌های جزئی‌تر تقسیم می‌شوند. تالاب‌ها یکی از این انواع هستند و ویژگی بخصوصی که آنان را از دیگر انواع سرزمین‌های آبی جدا می‌کند، پوشش گیاهی و حیوانی این تالاب‌هاست، زیرا این تالاب‌ها هم دارای پوشش گیاهی خاص و زیبا هستند و هم عمدتا ماهیان و جانوران زیادی در این آب‌ها زندگی یا در فصل‌های خاصی برای تأمین غذا و زندگی خود به تالاب‌های ایران مهاجرت می‌کنند. یکی دیگر از ویژگی‌های تالاب ارتفاع آن است، در مورد تالاب‌ها گفته می‌شود ارتفاع آب آنها باید ده متر باشد. این تعادل میان آب، گیاه، جانوران و پرنده‌هاست که تالاب‌ها را زیبا و حیات آنها را به جریان می‌اندازد. از میان این تالاب‌های ایران، ارومیه، انزلی، شادگان، هامون و گاوخونی مهم‌ترین آنها هستند که اغلب به خط قرمز نزدیک شدند یا از آن گذشته‌اند. تالاب میانکاله، دریاچه پریشان، دریاچه ارومیه، دریاچه نی‌ریز، مرداب انزلی، تالاب شادگان، هامون و هیلمند، دریاچه قوپی، هامون پوزاک، شورگل، بندر کیاشهر، امیرکلایه، قوری‌گل، مجموعه آلاگل، آلما‌گل و آجی‌گل، خوران، مجموعه رود شور، رود شیرین و رود میناب، رود گز و رود حرا، تالاب گاوخونی، خلیج گواتر، جزیره شیدوار، تالاب قمیشان و تالاب فریدونکنار، تالاب‌های بین‌المللی ایران هستند.تالاب‌هایی که نام آنها زیاد شنیده شده و تا قبل از نابودی بسیار خبرساز شدند، اما هیچ کدام از این خبرها و حمایت‌های دوستداران محیط زیست به کمکشان نیامد و امروز هر کدام داستانی از سرگذشت خشک شدن خود دارند و همان دوستداران محیط زیست داستان‌هایشان را نقل می‌کنند و می‌گویند، ارومیه چطور از بی‌آبی خشک شد، هامون چگونه از بین رفت، شادگان رفته‌رفته قربانی صنعت و کارخانه‌های صنعتی دور و بر خود شد، از انزلی چند مدت دیگر تنها یک باتلاق باقی می‌ماند و سرنوشت برای پریشان جز پریشانی باقی نگذاشت... 

 

 

تالاب زره وار 

 

 

 

نقشه ایران را به هر سو بروید از شمال تا جنوب می‌توان آدرس تالاب‌های ایران را روی آن مشخص کرد. تالاب «زره‌وار» تا قبل از آن که آب خود را به‌تدریج از دست بدهد، یکی از پرآب‌ترین تالاب‌ها در منطقه کردستان بود. این تالاب ویژگی بخصوصی دارد که از مرگ زودهنگام آن جلوگیری خواهد کرد و آن 800 میلی‌متر بارندگی سالانه در این منطقه است و هنوز آب این دریاچه را نگه داشته است، وی در مورد کم شدن آب دریاچه ، بخش دیگر آب این تالاب از طریق آب‌های زیرزمینی تأمین می‌شد و عمده این آب‌ها به دلیل مدیریت‌های ناصحیح کم شد. به این دلیل که در سال 60 طرح جدیدی برای کشاورزان در منطقه به وجود آمد و بر اثر این طرح ده‌ها حلقه چاه در منطقه زده شد و بر اثر این اقدام منابع آبی رفته‌رفته آنقدر پایین رفت تا در حال حاضر باعث یخ زدن دریاچه بر اثر سرما شده است، اتفاقی که تا پیش از این نمی‌افتاد و دریاچه زریوار مانند همیشه پر از آب بود.» 

 

 

انزلی باتلاق می‌شود  

 

 

گیلان نه‌تنها استانی پر از جنگل و مزارع زیباست، بلکه تالاب زیبایی نیز در آن واقع شده است، تالابی که در نزدیکی شهر رشت و صومعه‌سرا، در قسمت جنوبی بندر انزلی جا گرفته است. این تالاب نه‌تنها از منظره‌های زیبای طبیعی است، بلکه محل زندگی خیلی از جانوران دریایی و پرندگان مهاجری است که هر ساله به آنجا سفر می‌کنند؛ البته باید گفت تالاب انزلی این زیبایی‌ها را داشت و در حال حاضر شرایط آن بسیار تغییر کرده است، به طوری که حتی رئیس سازمان محیط زیست سال گذشته گفته بود، عمق آب تالاب انزلی تا قبل از سال ۱۳۵۷ برابر با هشت متر بوده است، اما تا بهمن سال گذشته عمق این آب به یک و نیم متر و حداکثر دو متر رسیده است. آن هم تالابی که در زمانی امکان صید هفت تا هشت تن ماهی در آن وجود داشت. امروز کارشناسان می‌گویند حتی کاربری آن در حال تغییر است. تالاب انزلی در حال تبدیل شدن به مرداب است. گیاهان این تالاب در حال حاضر زیاد و بلند شده و روی تالاب را پوشانده است، این گیاه معروف به گیاه «اوزلا» است و از خارج از کشور برای استفاده در کشاورزی و کاشت برنج به ایران آورده شد، اما متأسفانه از حالت عادی آن استفاده نشد و این گیاه به تالاب نفوذ کرد و پخش شد. این گیاه برخلاف نقشی که در برنجکاری دارد، آفت تالاب و برای حیات آن بسیار خطرناک است. این گیاه رشد کرده و مانند لایه و پوشش گیاهی ترکیبی از رنگ سبز و قرمز روی تالاب را گرفته است و علاوه بر این که نمی‌گذارد نور به درون تالاب نفوذ کند و پایین برود، جلوی رسیدن اکسیژن به آب را نیز گرفته و امکان نفس کشیدن و حیات جانوران درون تالاب را نیز می‌گیرد و از بین می‌برد.»اما این تنها یکی از مشکلات تالاب انزلی است و مشکل دیگر مربوط به فاضلاب شهری که از طریق رود «زرجوب» از شهر رشت گذشته و در ایستگاه آخر خود به تالاب انزلی می‌ریزد. «حال فرض کنید مواد شوینده مصنوعی چقدر برای ماهیان خطرناک است و مرگ قطعی آنان را به دنبال دارد. در همین حال حفر چاه برای کشاورزی در منطقه بیشتر شده و این مسأله باعث می‌شود سطح آب تالاب نیز پایین بیاید در حالی که حیات تالاب نیز وابسته به آب آن است، اما این روزها می‌بینیم به دلیل نرسیدن اکسیژن و نور، روند گندیده شدن آن بیشتر شده و کف تالاب نیز بالاتر آمده است به طوری که حدود هشت متر از ارتفاع آن را در حال حاضر لجن و زباله گرفته است.» البته استان گیلان تالاب‌های زیاد دیگری نیز دارد تالاب امیرکلایه، بندرکیا شهر و دهانه‏سفیدرود سه تالاب دیگر این استان همیشه سبز هستند.  

 

 

هامون 

 

 

هامون یکی از معروف‌ترین تالاب‌های ایران در استان سیستان و بلوچستان است. البته باید گفت بود. هامون بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین در سراسر فلات ایران با مساحتی حدود 5700 کیلومتر مربع و زیبایی بی‌نظیر بالاخره خشک شد و با وجود وعده‌هایی که از زنده بودن آن داده می‌شود، اما محیط زیست شناسان می‌گویند هامون دیگر مرده است. قدیمی‌ترها می‌گویند، هامون از نظر محیط زیستی از اهمیت بالایی برخوردار بود و تا قبل از نابودی بیش از 400 هزار پرنده را در زمان پرآبی در خود جای می‌داد. 

 

 

سدها،و تالاب  نی‌ریز  

 

 

نقشه ایران را که بگیرید و از شمال به سوی جنوب بروید، در استان فارس نیز تالاب‌های زیبایی وجود داشتند که تالاب نی‌ریز یکی از آنان است. این تالاب آب خود را از رود کر تأمین می‌کند. آب شیرین این تالاب معروف است و همیشه برای مردم منطقه نعمتی بزرگ محسوب می‌شد، این تالاب هم تنها نیست و در همسایگی تالاب پریشان و ارژن در استان فارس است. عمدتا نام نی‌ریز را به همراه نام تالاب کمجان می‌آورد، اما سرگذشت نی‌ریز نیز بهتر از تالاب‌های دیگر نیست. آنچه موجب وضع امروز این تالاب شده: «روی آن سد ساختند. در زمان ساخت این سدها بارندگی زیاد بود و سدها می‌توانستند آب را هم به بالادست و برای کشاورزان و هم مصارف شهری تقسیم کنند، اما با کم شدن بارندگی و کاهش سطح آب دیگر تنها به مصرف شهری می‌رسد و آب مرودشت، پاسارگاد و شیراز را تأمین می‌کند و حتی کشاورزان هم برای تأمین آب مجبور به حفر چاه شدند و مجبور هستند، لذا در این مدت برای تأمین آب ده هزار چاه برای کشاورزی حفر شد که باید گفت 9000 تای این چاه‌ها ضروری نبوده و نباید حفر می‌شدند؛ با وجود این بسیاری از باغ‌ها نیز در این منطقه خشک شده و حال ریزگردهای خشک و خشن جای طبیعت مرطوب، موجودات زنده و حیات زیبای نی‌ریز را گرفته است. به طوری که حتی دیده‌ام یک باغدار باغ خود را خشک کرده بود و به مردم آب تانکر می‌فروخت.» پریشان نیز در همسایگی نی‌ریز به دلیل برداشت زیاد آب‌های زیرزمینی در خط قرمز قرار گرفت. توسعه کشاورزی باعث خشک شدن این پریشان شد. و اما تالاب مهارلو ـ که آن نیز در استان فارس قرار دارد ـ وضع چندان مناسبی ندارد. بسته به بارانی که هر سال می‌بارد یک روز مسئولان اعلام می‌کنند، کم‌آب شد و روز دیگر می‌گویند کمی آب گرفت. به تالاب مهارلو هم آب شور و هم آب شیرین ریخته می‌شود. «اما این روزها به دلیل وضع آب و هوایی و استفاده نادرست از منابع آبی، آب شوری تالاب بیشتر شده و سطح آب نیز کاهش پیدا کرده است و دیگر مانند گذشته پرنده‌ها بر بالای این تالاب پرواز نمی‌کنند.» 

  

 

شادگان با بوی فاضلاب 

 

 

«تالاب شادگان، بوی گند گرفته و خزه سراسر آن را پوشانده است.» بنا به  توصیف کارشناسان محیط زیست از تالاب بزرگ استان خوزستان است که روزی بکر بودن، یکی از مهم‌ترین ویژگی آن بود، اما امروز «فاضلاب صنعتی سراسر آن را گرفته است». شادگان تنها یک تالاب نیست بلکه براساس کنوانسیون رامسر سه تالاب شادگان، خورموسی و خورالامیه با عنوان تالاب شادگان خوانده می‌شوند، اما این روزها تنها خبرهای نگران‌کننده در مورد این تالاب به گوش می‌رسد، علاوه بر کاهش آب به خاطر برداشت کشاورزان از بالادست این تالاب اسیر صنعت نیز شد و حتی سال ۱۳۸۳ خبری سر و صدای زیادی ایجاد کرد و آن این بود که شهرداری آبادان ۳۵ هزار مترمکعب از زباله‌های نفتی منطقه گیسی را از زیر خاک خارج و در تالاب شادگان ریخت. در حال حاضر نیز با وجود اخطارهایی که سازمان محیط زیست به کارخانجات قدیمی منطقه می‌دهد، اما آنان باز هم بی‌توجه هستند و سازمان محیط زیست نیز توان مقابله قانونمندتر با آنان را ندارد. برای همین است که امروز از شادگان تنها بوی فاضلاب‌های صنعتی و کشاورزی به مشام می‌رسد.  

 

  

دریای خزر  

 

 

هر سال تابستان که می‌شود اختلاف‌نظرها برای شنا در دریای مازندران به اوج می‌رسد. عده‌ای می‌گویند بهتر است برای سلامتی خودتان هم که شده در دریای مازندران شنا نکنید و عده دیگر می‌گویند آلودگی دریای مازندران به اندازه‌ای نیست که شنا کردن در آن خطرناک باشد. تحقیقات انجام شده در شناگاه‌های سواحل شمالی کشور نشان می‌دهد که آلودگی میکروبی بزرگ‌ترین تهدید شناگاه‌ها در این مناطق است که با ورود فاضلاب‌های شهری، روستایی و زهاب کشاورزی به دریا ایجاد شده است. دریای مازندران که روزگاری فقط بین دو کشور ایران و شوروی تقسیم شده بود سال‌هاست با فروپاشی شوروی به جمهوری‌های تازه‌استقلال‌یافته نیز رسیده و امروزه ایران،‌ روسیه، آذربایجان، ‌ترکمنستان و قزاقستان از آن سهم دارند؛ دریایی که بین بسیاری از ایرانی‌ها به دریای خزر معروف است. اگر از نام این دریا بگذریم و به مشکلاتش بپردازیم باید گفت که آلودگی دریای مازندران امروز به قدری زیاد است که نگرانی‌های کارشناسان محیط زیست از صدای اعتراض آنها قابل درک است. به طوری که به دلیل آلودگی‌های زیاد این دریاچه انقراض انواع آبزیان آن از سال 1990 شروع شده و امروزه تعداد زیادی از انواع آبزیان این دریا از بین رفته‌اند. گفته می‌شود سالانه ۱۲۲ هزار و ۳۵۰ تن آلودگی از کشورهای حاشیه دریای مازندران وارد این دریا می‌شود که بقای جانداران آن را تهدید می‌کند. اما بخش اعظمی از آلودگی دریای مازندران متعلق به جریان آب از رودخانه ولگا و سایر رودخانه‌های غرب از جمهوری آذربایجان به این دریاست. آلودگی در سواحل باکو و قزاقستان آنقدر زیاد است که تقریبا هیچ نژادی از آبزیان در این مناطق وجود ندارد که بتوان از نظر منابع غذایی و فعالیت‌های ماهیگیری بتوان روی آنها حساب کرد. همچنین نشت مکرر و زیاد نفت به نواحی ساحلی در آذربایجان و قزاقستان از عمل فتوسنتز و تبخیر منابع گیاهی دریایی جلوگیری می‌کند و یکی از دلایل عمده بسیار مهم برای طغیان سطح آب دریای خزر در اواسط سال 1994 جریان 588 میلیون مترمکعب از مواد زائد و پسماندهای بالغ بر 40 کارخانه و پالایشگاه در باکو به سمت دریای خزر بوده است. به گفته کارشناسان محیط زیست، آلودگی دریای مازندران به دو دسته تقسیم می‌شود؛ نخست آلودگی‌ای که از مناطق شهری و از طریق رودخانه‌های اطراف به این دریا وارد می‌شود، ضمن این که منشأ این آلودگی از فاضلاب انسانی است که از آن طریق میکروب‌ها وارد دریا شده و آب آن را آلوده می‌کند. دسته دوم کودها و سموم کشاورزی است که از طریق کوهستان‌ها و زمین‌های کشاورزی اطراف وارد دریای مازندران می‌شود. ورود این مواد غذایی مانند نیترات و فسفات موجب غنی‌شدن آب دریا می‌شود و در نتیجه با شکوفایی پلنگتونی و ایجاد کردن پدیده کشند قرمز، زمینه‌ساز مرگ ماهی‌ها می‌شود.