انسان و طبیعت

محیط زیست طبیعی و انسانی - قوانین و مقررات - استانداردهای زیستمحیطی - فناوری اطلاعات

انسان و طبیعت

محیط زیست طبیعی و انسانی - قوانین و مقررات - استانداردهای زیستمحیطی - فناوری اطلاعات

فرو نشست دشت ها

به نام خداوند بخشنده مهربان

درباره نویسنده واهداف وبلاگ (Habib_Maheri Environmental Engineer )

حبیب ماهری کارشناس مهندسی محیط زیست، با تجربه، عاشق طبیعت ایران زمین هستم وهدفم بالا بردن فرهنگ زیست محیطی جامعه از طریق فراهم کردن اطلاعات مورد نیاز است. این وبلاگ سعی دارد، مسایل زیست محیطی را مورد نقد وبررسی قراردهد

آزمایشگاه شیمی آب (مرجع و معتمد) سازمان حفاظت محیط زیست

آنالیز و اندازه گیری

پارامترها:

(PH,COD,BOD,TDS,TSS,EC,DO)

قلیائیت کل(کربنات و بیکربنات)

سختی کل،کلسیم،منیزیم،کدورت،دترجنت،کلراید،فسفات،آمونیاک،سولفات،نیترات

ونیتریت.

بخش هوا- منابع ثابت: NO,NO2,CO,CO2,O2,NOx,SO2,CxHy,H2S

منابع سیار: PM10

 

Web Site

http://bahare-tabiat.blogfa.com

http://bahare-tabiat.blogsky.com

http://www.maheri.8m.com

تماس با بهار طبیعت:

bahare_tabiat@yahoo.com

 

فرو نشست دشت ها


حتما در خبرها درباره فرونشست دشت های مختلف کشور بارها شنیده اید؛ خبری که شاید آن قدر تکراری شده است که دیگر نسبت به وقوع آن حساسیت جدی نشان نمی دهیم. موضوع صدور مجوز یا مسدودکردن چاه های عمیق و نیمه عمیق مجاز و غیرمجاز سال هاست نقل محافل خبری است. با این حال به نظر می رسد ابعاد فاجعه بار گسترش حفر این چاه ها هنوز برایمان روشن نیست و موضوع را در عمل جدی نگرفته ایم.

برداشت از پس انداز چند میلیون ساله

فرونشست دشت ها در نتیجه برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی ایجاد می شود. وضعیتی که اکنون در بسیاری از نقاط استان های کرمان و خراسان دیده می شود. کارشناسان می گویند اینها دشت هایی با بیلان منفی آب هستند. یعنی میزان بارش و روان آب های سطحی به صورت منابع ورودی آب به یک منطقه از میزان برداشت آب کمتر است. به زبان ساده دخل و خرج آبی این دشت ها با هم جور در نمی آید. در زمین شناسی، به قسمتی از پوسته زمین که سوراخ ها یا خلل و فرج سنگ های آن از آب مملو و اشباع شده باشد، «سفره آب» یا «آبخوان» می گویند. لایه ای که شبیه به اسفنج است و می تواند آب را در خود نگه دارد. آبخوان ها به صورت محصور و نیمه محصور هستند. بعضی آبخوان ها از زیرزمین محصور شده اند. یعنی هیچ ورودی ندارند و آب فقط از سطح زمین به صورت باران و روان آب به آن افزوده می شود. معمولانشست زمین در این آبخوان ها که مواد آبرفتی تحکیم نشده یا نیمه تحکیم یافته دارند اتفاق می افتد. به این ترتیب که وقتی آب موجود در میان منافذ لایه متخلخل آبخوان برداشت و تخلیه شود، فشار لایه های بالادستی موجب نشست زمین و پر شدن این لایه خالی می شود. به بیان ساده تر این منافذ که با آب پر شده بود، هنگام تخلیه آب در اثر حفر چاه، کم کم با خاک پر می شود. این آب های زیرزمینی در دوره زمانی بسیار طولانی شکل گرفته اند. چیزی در حد چند صد هزار سال. این یعنی وقتی شما برای آبیاری زمین کشاورزی تان چاهی عمیق یا نیمه عمیق حفر می کنید، به پس انداز قدیمی منابع آب در دل زمین که طی میلیون ها سال شکل گرفته دستبرد می زنید. نکته مصیبت بار چنین دستبردی این است که وقتی این لایه ها از آب خالی شوند و فرونشست زمین اتفاق بیفتد دیگر قابل جبران نیست و به وضع قبلی نمی توان برگشت. حتی اگر بتوانیم به صورت مصنوعی به زمین آب تزریق کنیم نیز فایده ای ندارد؛ چون جایی برای تزریق آب وجود ندارد. با این وجود کارشناسان آبخیزداری و منابع آب می گویند هنوز جای امید هست و می توان روند نابودی دشت ها را کند کرد. قبل از رسیدن به نقطه بحرانی می توان پیشرفت روند بحرانی شدن منابع آب را قطع کرد. این موضوعی چندجانبه و بسیار گسترده است. شما با گستره ای مثلابه وسعت کویر درانجیر از یزد تا حوالی کرمان روبه رو هستید. بیشتر فرونشست های فعلی نتیجه کشاورزی غیراصولی و حفر چاه های متعدد است. کنترل اینها به وضع قوانین صحیح و پس از آن به اجرای اصولی نیاز دارد. این معضل بزرگ فقط با تزریق بودجه لزوما حل نمی شود.

خشکسالی چقدر موثر است؟

شاید فکر کنید این وضع نتیجه خشکسالی سال های اخیر است. خشکسالی ارتباطی با فرونشست زمین ندارد. درست است که طی خشکسالی ورودی آب به سیستم کاهش می یابد، اما منابع آب زیرزمینی در آبخوان ها از گذشته های دور در لایه های زیرین زمین وجود داشته اند. حتی ممکن است وضع بارش خوب باشد و به جای خشکسالی، تَرسالی داشته باشیم؛ اما به قدری از منابع آب برداشت بی رویه داشته باشیم که باز هم به فرونشست زمین منجر شود. یا برعکس با خشکسالی مواجه باشیم، اما از این منابع زیرزمینی استفاده نکنیم و در نتیجه فرونشست زمین اتفاق نیفتد. کج شدن لوله های نفت و گاز، به وجود آمدن شکاف های عمیق در سطح زمین و خرابی ساختمان ها را از مهم ترین نشانه های فرونشست زمین می باشد. در حال حاضر یک میلیون هکتار از دشت های ایران دچار مشکل فرونشست زمین شده اند. اتفاقی که نتیجه مدیریت غلط منابع آب و پیامدهای ناگواری است که بر اثر حفر چاه های مجاز و غیرمجاز ایجاد شده است.وقتی بدون ضابطه و معیار، امکان حفر چاه های مجاز و غیرمجاز عمیق و نیمه عمیق را در کشور به وجود می آوریم تا کشاورزی ناپایدار را در برخی مناطق توسعه دهیم، نتیجه آن رسیدن به نقطه بی بازگشت فرونشست دشت ها می شود. باید بپذیریم اگر در بسیاری از نقاط کشور کشاورزی کوتاه مدت نداشته باشیم، بسیار بهتر است تا با خالی کردن منابع آب زیرزمینی، تیشه به ریشه حیات و تمدن مان بزنیم.

آمارهای تکان دهنده

آمارهای متفاوتی از فرونشست دشت ها در کشور: نزدیک به 600 دشت ایران، 230 دشت حاصلخیز کشور دچار بحران کم آبی شده است. همین طور 297 دشت از 60 دشت ایران وضع بحرانی دارند. سرعت برداشت آب از آبخوان های ما اکنون سه برابر استاندارد جهانی است. با توجه به این که ایران در منطقه ای خشک و نیمه خشک قرار گرفته است، برداشتی در حد سه برابر استاندارد، شیب سقوط ما را در بحرانی کردن وضع منابع آب کشور نشان می دهد.تا امروز در چهار دشت در استان تهران فرونشست داشته ایم: دشت ورامین 13 سانتی متر، دشت ری 25 سانتی متر، دشت تهران 14 سانتی متر و بیشترین میزان در استان تهران در دشت شهریار به میزان 36 سانتی متر رخ داده که قاعدتا به علت آبیاری باغات آن منطقه بوده است.کارشناسان محیط زیست همواره تاکید کرده اند وقتی ما در برداشت از منابع زمین قوانین مشخصی وضع نکنیم، یا قوانینی که وضع کرده ایم را زیر پا بگذاریم، زمین انتقام خود را از ما می گیرد. وضع امروز دشت های ما نتیجه زیر پا گذاشتن و بی توجهی به قوانین طبیعت است.

شوری زمین، نتیجه برداشت از چاه عمیق

وقتی آب با املاح و شوری زیاد را از اعماق زمین استخراج می کنیم، این املاح و نمک ها به سطح زمین می آید و خاک حاصلخیز ما را نابود می کند. همین موجب می شود به تدریج ببینیم با وجود مصرف آب زیاد، محصول کمتری برداشت می کنیم. به تدریج فرونشست زمین اتفاق می افتد و می بینیم زمین های ما تخریب می شود. از طرف دیگر فاصله بین دانه های خاک در اثر فرونشست زمین کم می شود و وقتی این اتفاق بیفتد نمک که سبک تر از خاک است، آسان تر به سطح زمین می آید و زمین ها را شور می کند. کم شدن فاصله بین ذرات خاک و نفوذپذیری کمتر زمین موجب افزایش سیل ها می شود. بنابراین اگر بارندگی هم رخ بدهد، آب نمی تواند به زمین نفوذ کند و ارتباط آب های سطحی و زیرزمینی قطع می شود و این یعنی نابودی کشاورزی؛ کاری که نه اقتصادی است و نه پایدار.

راه جبران چیست؟

 وضع پیش آمده نتیجه ادامه روش های نادرست آبیاری اراضی کشاورزی باغی می باشد.راهکار مقابله با آن ،کاهش مصرف بی رویه آب در بخش کشاورزی است. اگر بتوانیم تغییری در الگوی کشت داشته باشیم، تا حد زیادی از پیشرفت بحران فعلی کاسته ایم. به این معنی که در مناطقی با مشکل منابع آبی، نباید اجازه دهیم محصولات کشاورزی که به مصرف بالای آب احتیاج دارند کشت شود. این کار باید براساس اصول آمایش سرزمین و در نظر گرفتن ابعاد اقتصادی و اجتماعی انجام شود. یعنی باید مشخص کنیم اگر شمال کشور به علت داشتن ظرفیت های لازم برای کشت برنج مناسب است و می تواند قطب تامین برنج کشور باشد، نباید در مناطق جنوبی کشور که ظرفیت کشت برنج را ندارد یا ادامه کشت آن پایدار نیست، بدون ضابطه شالی کاری کنیم. راهکار دیگر ، تغییر در الگوی آبیاری در کشاورزی است. به جای کشاورزی غرقابی که آب زیادی طی آن هدر می رود، باید از سیستم های آبیاری تحت فشار استفاده شود. مدیریت منابع آب باید ضابطه مند شود. نباید بدون ضابطه امکان حفر چاه های مجاز و غیرمجاز ایجاد شود. باید با راهکارهایی مثل آبخوان داری به درمان وضع موجود بپردازیم. اقلیم کشور ما اکنون به گونه ای است که اگر باران ببارد سیل جاری می شود و اگر باران نبارد با خشکسالی روبه رو می شویم که هر دو تهدیدی برای ماست. اما با علم آبخوان داری و مدیریت سیلاب، می توانیم خسارت سیل و تهدید خشکسالی را به فرصت ذخیره آب در آبخوان تبدیل کنیم. در این صورت با یک تیر دو نشان زده ایم؛ هم آبخوان ها را تغذیه کرده ایم که از فرونشست زمین جلوگیری می کند و هم به تدریج سطح آب های زیرزمینی بالاخواهد آمد.

عواقب ادامه وضع فعلی

 در صورت ادامه وضع فعلی چشم انداز خوبی برای منابع طبیعی کشور نمی توان متصور بود. قابل انتظار است که اگر دست روی دست بگذاریم، خسارت های فعلی تا ده سال آینده دو برابر تشدید شود. در صورت ادامه برداشت بی رویه منابع آب، علاوه بر فرونشست دشت ها، شاهد بیابانی شدن اراضی وسیعی در کشور خواهیم بود. این یعنی پوشش گیاهی و درختان طبیعی که در منطقه وجود دارند نخواهند توانست از منابع آب سطحی استفاده کنند و از بین خواهند رفت. به خصوص در اراضی جنوب کشور که اکنون با خطر بیابانی شدن این مناطق و البته هجوم ریزگردها نیز مواجه ایم. همه اینها به هم ارتباط دارد. به این ترتیب با ادامه سیاست فعلی، همین کشاورزی ناپایدارمان را نیز به طور کامل از دست خواهیم داد و افزایش جاری شدن سیل در بخش های مختلف را شاهد خواهیم بود. اینها موجب مهاجرت های عظیم و بروز مشکلات اجتماعی خواهد شد. ادامه روند فعلی موجب می شود در آینده ای نه چندان دور شاهد قطعی های سراسری برق باشیم؛ خواهیم دید که لوله های نفت و گاز ما در اثر فرونشست دشت ها در هم خواهند شکست. جاده ها و خطوط راه آهن نیز به علت فرونشست آسیب های فراوانی خواهند دید. همین الان مثلادر همدان و در دشت کبودرآهنگ به علت ناپایدار بودن دشت هیچ خطوط لوله ای قرار نیست گذر کند. کشاورزی این منطقه هم به علت فرونشست ها رو به تعطیلی است. اگر در این منطقه نیروگاه برق وجود داشت، ممکن بود به از دست رفتن آن بینجامد. اینها به تدریج به کوچ گسترده مردم منجر خواهد شد که ابعاد وخیم اجتماعی و اقتصادی خواهد داشت.