آلودگی زمین و هوا ارمغان پرواز شاتلهای فضایی
پس از هر پایانی شروع تازهای در راه است. در انتهای برنامه شاتلهای فضایی و پس از بازنشسته شدن این پرندههای افسانهای، برنامههای جدید و درازمدت زیستمحیطی در ناسا آغاز شده تا رد پای زشت شاتلها را پاک کند. 5 دهه پرتاب موشکهای فضایی در زمینهای ماسهای مرکز فضایی کندی، هزینههای زیستمحیطی بسیاری برای این ساحل زیبا در بر داشته است. طبق برآوردهای انجام شده پاککردن این زمینها از مواد شیمیایی طی 30 سال آینده 96 میلیون دلار هزینه در بر دارد که 6 میلیون دلار آن همین امسال هزینه خواهد شد. تریکلرواتیلن، رسوبات هیدروکربنی باقیمانده از سوخت راکتها را تمیز میکند. در صورت رسیدن آتش به این رسوبات، میشد انتظار انفجار مهیبی را داشت. پیش از این ناسا زبالههای TCE را مستقیما در زمین دفن میکرد که این روند در اواسط دهه 70 میلادی متوقف شد. از این رو مواد سمی تولید شده ناشی از پرتاب راکتها و ماهوارهها به فضا طی دهههای 50 و 60 میلادی مشمول قوانین مربوط به زمان خود میشد. ناسا سالانه به طور میانگین 8 تا 10 میلیون دلار برای پاکسازی TCE و دیگر مخاطرات محیطی هزینه میکند. ظاهرا حدود 267 مکان آلوده در مرکز هوایی کندی شناسایی شده که تاکنون 141 مورد از آنها پاکسازی شده و دیگر موارد باقیمانده هم در مراحل ارزیابی جدی یا پاکسازی قرار دارند. هماکنون حلالها، مواد تاخیرانداز اشتعال، آرسنیک و نیکل به خاکهای اطراف سکوی پرتاب B93، نفوذ کردهاند و ناسا به دنبال یافتن روشهای مدرن پاکسازی این مکان است. تازه اینها همه مربوط به آلودگی زمین در اطراف سکوهای پرتاب میشود. طی مطالعاتی که سال قبل انجام شد، محققان دریافتند پروازهای فضایی شخصی و خصوصی انجام گرفته توسط صنعت توریسم میتواند شرایط جوی را تغییر داده و پایداری سامانه اتمسفری و معضل گرمایش جهانی را از چیزی که هماکنون شاهد آن هستیم نیز بدتر کند.
منبع: POPSCI
تنفس برای زاگرس
سیاست هدایت تحول و تغییر در مدیریت جهان را اگر از زاگرس آغاز کنیم، بهتر است. زاگرس به واسطه جنگلهای منحصر به فردش شهرت جهانی دارد، ساکنان زاگرس ماندگارترین و وفادارترین عقبه و پشتوانه هر سیاست داخلی و خارجی کشور هستند ولی امروز زاگرسنشینان در زیر آفتاب آن از بیمهری و سردی روزگار میلرزند، آنان برای امرار معاش به طبیعت پیر و فرتوت زاگرس چشم دوختهاند و از زغال و هیزم اجاق گرفته تا تنپوش پشمی و تیرهای چوبی سقف خانه را در زاگرس میجویند؛ در حالی که زراعت زیر اشکوب درختان جنگلی، حضور دام بیش از ظرفیت و چرای خارج از فصل امکان زادآوری در جنگلهای زاگرس را متوقف کرده است. به استناد نظر دانشمندان زیستشناسی، هر موجود و سیستم زنده که نتواند زادآوری کند محکوم به فناست، به همین سبب زاگرس مسیر مرگ خاموش را پیش گرفته است، در صورتی که هنر زاگرس تجدیدشوندگی است. زراعت به بهای تخریب و نابودی جنگل افتخار نیست. زاگرس در طول تاریخ، با شیره جانش سفره ساکنانش را هر چند ساده، ولی پهن نگه داشته است، اما امروز بیش از هر زمانی رهایی از شخمهای در جهت شیب، سمها و پوزه دامها و تبرهای هیزمشکنان را طلب میکند، هر چند خشکسالیها و ریزگردها این رهایی را بر او گوارا نخواهند کرد. قرق جنگل نوشداروی جنگل است، صد افسوس که حصار معجزهگر قرق، بسان طنابی به گردن زندگی زاگرسنشینان جلوه میکند. زاگرسنشینان قرق را محدودیت و مانع ارتزاق از جنگل میدانند اگرچه قرق یکی از راههای کمخرج و موثر برای احیای مجدد زاگرس است با این حال کمک به تغییر معیشت زاگرسنشینان بهترین ضمانت برای اجرای قرق خواهد بود چون در غیر این صورت از جای جای زاگرس تا حاشیه شهرهای بزرگ و تهران چندان فاصله نیست. کل اعتبارات سال 90 جنگلهای زاگرس با بیش از 6 میلیون هکتار وسعت، چیزی حدود 8 میلیارد تومان است، یعنی به ازای هر هکتار 1324 تومان، تقریبا پول 2 بسته چیپس سرکه نمکی، یعنی با این 1300 تومان باید امور حفاظت، احیاء، توسعه و مدیریت بهرهبرداری و فعالیتهای تغییر معیشت مردم در هر 10 هزار مترمربع از جنگلهای زاگرس سر و سامان بگیرد. اصلا مهم نیست زاگرس چندصدم یا هزارم جهان است، مهم این است که زاگرس یک حلقه از زنجیره حیات روی زمین است که نابودی آن بدون پیامد نخواهد ماند. اگرچه زاگرس تمام زمین نیست، ولی تمام زندگی ساکنانش به طور مستقیم و غیرساکنان به طور غیرمستقیم به آن وابسته است. جهانیان از پیشینه طبیعی و تاریخی زاگرس باخبر هستند، وضعیت کنونی زاگرس میتواند، تمام ایدهها، سیاستها و طرحهای بزرگ مقیاس ما را برای مدیریت جهان، از اعتبار و اعتماد ساقط کند. حال بعد از یک تاریخ زندگی با زاگرس در دوراهی تعیینکننده قرار گرفتهایم؛ راه اول این که همچنان به سبک و روش زندگی با زاگرس ادامه دهیم تا جایی که بازنده اصلی که خودمان باشیم بازنده بمانیم و راه دوم این که به زاگرس اجازه تنفس بدهیم و باور کنیم که سرسبزی و نشاط زاگرس امید به زندگی را در نسلهای حال و آینده بیدار و پایدار خواهد کرد.
یخهای قطبی به جوش میآیند
در آیندهای که دور یا دیر بودنش بستگی به اقدامات بشری دارد، میانگین دمای هوای زمین افزایش قابل توجهی خواهد یافت. افزایش سطوح کربنی در اتمسفر زمین،ارتباط مستقیمی با این وضعیت دارد و از این رو دانشمندان بشدت نگران هستند. البته این نگرانی از مدتها پیش آغاز شده است و آنها در این مدت مطالعات زیادی انجام دادهاند تا ببینند چه راههایی برای مقابله با این شرایط وجود دارد. نکته جالب توجهی که در این زمینه دیده میشود این است که بسیاری از دانشمندان به مطالعه زندگی انسانها در میلیونها سال پیش روی آوردهاند. زمانی که سطح دیاکسیدکربن اتمسفر زمین آنچنان بالا بوده که شرایط برای ادامه حیات بسیاری از گونههای زیستی مشکل بوده است. دکتر لیندا ایوانی از دانشگاه سایراکوس نیویورک همراه گروهی از دیگر دانشمندان به سراغ 50 میلیون سال پیش رفته اند و با بررسی سطح دیاکسیدکربن هوای آن موقع زمین به دنبال تصویری از آینده زمین هستند. وضعیت آینده زمین، در شرایطی که سطح دیاکسیدکربن اتمسفر آن افزایش مییابد چگونه خواهد بود؟ در تحقیقات زمینشناسی انبوهی از نکات جالب توجه دیده میشود. یکی از مهمترین نکات این است که همان اتفاقاتی که در میلیونها سال پیش و در پی یک سری تغییر و تحولات زمینشناختی روی داده در قالب جدیدی باز هم در حال شکل گرفتن هستند. البته در اینجا قرار نیست باز هم شهاب سنگی به زمین برخورد کند و انقراض نسل تازهای روی دهد، بلکه این بار اقدامات مخرب انسانها ریشه اصلی این تغییر و تحولات است. در میلیونها سال پیش، شرایط زیستمحیطی زمین به گونههای مختلفی دستخوش تغییرات زیادی شد. افزایش سطح گاز گلخانهای دیاکسیدکربن از جمله تبعات این تغییرات بوده است. اگر نگاهی به اطراف خود داشته باشیم متوجه میشویم باز هم سطح این گاز در اتمسفر زمین افزایش یافته است. این همان فرآیندی است که از آن به شرایط گلخانهای یاد میشود. تراکم دیاکسیدکربن در اتمسفر امروز زمین در مقایسه با 50 میلیون سال پیش چقدر فرق میکند؟ برای بررسی این نکته و ارائه اظهارنظرهای قطعی باید موارد گوناگونی را مورد بررسی قرار داد. مطالعه دقیق فسیلها و سنگوارهها از جمله این راهها هستند. در کل میتوان گفت به احتمال فراوان سطح دیاکسیدکربن در اتمسفر زمین در 50 میلیون سال پیش به مراتب فراتر از امروز بوده است. اما نباید یک نکته را فراموش کرد اینکه در آن دوران انسانی وجود نداشته است که بخواهد تغییرات عمدی در اوضاع جوی زمین ایجاد کند. طی تقریبا دو قرن گذشته آنچنان تغییراتی از سوی انسان در محیط زیست زمین و فاکتورهای مرتبط با آن ایجاد شده است که سایر کارشناسان هشدار میدهند اگر همین روند ادامه داشته باشد وضعیت امروز زمین در مقایسه با 50 میلیون سال پیش به مراتب وخیمتر خواهد شد. مناطق قطبی همواره مورد توجه مردم عادی و دانشمندان قرار داشته است. براساس تحقیقاتی که انجام گرفته ، این دسته از مناطق زمین در گذشت زمان دستخوش تغییرات شده است. طی چند دهه گذشته مطالعات زیادی در خصوص قطبین زمین انجام شده است و حتی در بسیاری از موارد دانشمندان به همان مناطق رفتهاند. مطالعات آنها نشان میدهند در دهها میلیون سال پیش، دمای میانگین بسیاری از نقاط زمین به مراتب بالاتر از دوران فعلی بوده است، اما در خصوص مناطق قطبی این تفاوت بیشتر به چشم میآید. تحقیقات نشان میدهد در 50 میلیون سال پیش دمای مناطق قطبی زمین تا 30 درجه سانتیگراد گرم تر از دوران فعلی بوده است. بدون شک براحتی میتوان متصور شد که در چنین دمایی حتی مناطق قطبی زمین نیز دارای پوشش گیاهی بودهاند. دمای هوای زمین در دهها میلیون سال پیش تا این حد بالا بوده است بیشتر به چه فاکتورهایی مربوط میشود؟ همان طور که گفته شد فاکتورهای زیادی در این خصوص تاثیرگذار هستند. در اینجا یک رابطه دو سویه وجود دارد. اینکه بالا بودن غلظت دیاکسیدکربن در اتمسفر زمین با بالا بودن دمای زمین در آن دوران ارتباط تنگاتنگی داشته است؛ اما اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا در عصر حاضر نیز چنین نگرانیهایی وجود دارد؟ دلیل این نگرانی کاملا روشن است، چون در دوران فعلی نیز به واسطه یک سری اقدامات عمدی که بشر در پشت همه آنها قرار دارد سطح غلظت دیاکسیدکربن جو زمین در حال افزایش است. پس شاید چندان دور از ذهن نباشد که فکر کنیم در آینده باز هم دمای هوای زمین افزایش پیدا کند. همزمان با بالارفتن دمای نسبی زمین در گذشته، بسیاری از گونههای زیستی منقرض شدهاند. به عبارت دیگر، زندگی در دماهای بالا برای بسیاری از گونههای زیستی ساکن در میلیونها سال پیش زمین غیرممکن بوده است. آیا از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که در آینده نیز چنین وضعیتی روی خواهد داد؟ صحبت کردن در این خصوص چندان ساده نیست. نکته مهم این که اقدامات بشری در کنترل خود ماست. یعنی اگر بخواهیم میتوانیم بسیاری از اقدامات مخرب و تاثیرگذار در پایداری اتمسفر زمین را متوقف کنیم. اما این نکته را نیز مد نظر داشته باشیم که حتی اگر همین الان انتشار گازهای گلخانهای را متوقف و کربن کمتری راهی محیطزیست زمین کنیم باز هم باید مدت زیادی صبر کنیم تا پایداری اوضاع جوی زمین به حال اول خود باز گردد. مهمترین پیامی که در تحقیقات اخیر و مطالعات دیگر دانشمندان در عرصه محیطزیست و بررسی تغییرات جوی دیده میشود، چیست؟ این یک هشدار جدی است. زمین در میلیونها سال پیش دورانی را پشت سر گذاشت که تبعات آن برای همگان روشن است. انقراض نسل گونههای متنوع زیستی روشنترین نتیجه این فرآیند بوده است. اکنون دانشمندان هشدار میدهند در صورت تداوم شرایط فعلی باز هم چالشی نوین فراروی زمین خواهد بود. مناطق قطبی زمین بتدریج گرم میشوند و حتی آب این مناطق داغ میشود و گرچه احتمالا پوشش گیاهی در آن مناطق روییده میشود اما بسیاری از جانوران ساکن آنجا نابود میشوند. نکته مهمتر این است که همه چیز در اختیار خود ماست، البته اگر به وضعیتی که امروز زمین به آن گرفتار شده است، آگاه باشیم.
منبع:
دکتر لیندا ایوانی
(دکتر لیندا ایوانی، مدرک دکتری خود را در رشته زمینشناسی سال 1997 از دانشگاه هاروارد اخذ کرده است. وی که در آمریکا چشم به جهان گشوده، پس از 3 سال حضور در دانشگاه میشیگان راهی دانشگاه سایراکوس شد و از آن زمان تا اکنون در این دانشگاه حضور داشته است. دکتر لیندا عمدتا به تدریس رشتههایی مرتبط با علوم زمینشناسی میپردازد. این محقق در وبسایت اختصاصیاش درباره علائق تحقیقاتیاش نوشته است: مهمترین عرصههای تحقیقاتی که همواره روی آنها کار میکنم شامل زیست زمینشناسی و تغییرات جوی است که آن را تحت تاثیر قرار میدهد).
تنفس برای زاگرس
سیاست هدایت تحول و تغییر در مدیریت جهان را اگر از زاگرس آغاز کنیم، بهتر است. زاگرس به واسطه جنگلهای منحصر به فردش شهرت جهانی دارد، ساکنان زاگرس ماندگارترین و وفادارترین عقبه و پشتوانه هر سیاست داخلی و خارجی کشور هستند ولی امروز زاگرسنشینان در زیر آفتاب آن از بیمهری و سردی روزگار میلرزند، آنان برای امرار معاش به طبیعت پیر و فرتوت زاگرس چشم دوختهاند و از زغال و هیزم اجاق گرفته تا تنپوش پشمی و تیرهای چوبی سقف خانه را در زاگرس میجویند؛ در حالی که زراعت زیر اشکوب درختان جنگلی، حضور دام بیش از ظرفیت و چرای خارج از فصل امکان زادآوری در جنگلهای زاگرس را متوقف کرده است. به استناد نظر دانشمندان زیستشناسی، هر موجود و سیستم زنده که نتواند زادآوری کند محکوم به فناست، به همین سبب زاگرس مسیر مرگ خاموش را پیش گرفته است، در صورتی که هنر زاگرس تجدیدشوندگی است. زراعت به بهای تخریب و نابودی جنگل افتخار نیست. زاگرس در طول تاریخ، با شیره جانش سفره ساکنانش را هر چند ساده، ولی پهن نگه داشته است، اما امروز بیش از هر زمانی رهایی از شخمهای در جهت شیب، سمها و پوزه دامها و تبرهای هیزمشکنان را طلب میکند، هر چند خشکسالیها و ریزگردها این رهایی را بر او گوارا نخواهند کرد. قرق جنگل نوشداروی جنگل است، صد افسوس که حصار معجزهگر قرق، بسان طنابی به گردن زندگی زاگرسنشینان جلوه میکند. زاگرسنشینان قرق را محدودیت و مانع ارتزاق از جنگل میدانند اگرچه قرق یکی از راههای کمخرج و موثر برای احیای مجدد زاگرس است با این حال کمک به تغییر معیشت زاگرسنشینان بهترین ضمانت برای اجرای قرق خواهد بود چون در غیر این صورت از جای جای زاگرس تا حاشیه شهرهای بزرگ و تهران چندان فاصله نیست. کل اعتبارات سال 90 جنگلهای زاگرس با بیش از 6 میلیون هکتار وسعت، چیزی حدود 8 میلیارد تومان است، یعنی به ازای هر هکتار 1324 تومان، تقریبا پول 2 بسته چیپس سرکه نمکی، یعنی با این 1300 تومان باید امور حفاظت، احیاء، توسعه و مدیریت بهرهبرداری و فعالیتهای تغییر معیشت مردم در هر 10 هزار مترمربع از جنگلهای زاگرس سر و سامان بگیرد. اصلا مهم نیست زاگرس چندصدم یا هزارم جهان است، مهم این است که زاگرس یک حلقه از زنجیره حیات روی زمین است که نابودی آن بدون پیامد نخواهد ماند. اگرچه زاگرس تمام زمین نیست، ولی تمام زندگی ساکنانش به طور مستقیم و غیرساکنان به طور غیرمستقیم به آن وابسته است. جهانیان از پیشینه طبیعی و تاریخی زاگرس باخبر هستند، وضعیت کنونی زاگرس میتواند، تمام ایدهها، سیاستها و طرحهای بزرگ مقیاس ما را برای مدیریت جهان، از اعتبار و اعتماد ساقط کند. حال بعد از یک تاریخ زندگی با زاگرس در دوراهی تعیینکننده قرار گرفتهایم؛ راه اول این که همچنان به سبک و روش زندگی با زاگرس ادامه دهیم تا جایی که بازنده اصلی که خودمان باشیم بازنده بمانیم و راه دوم این که به زاگرس اجازه تنفس بدهیم و باور کنیم که سرسبزی و نشاط زاگرس امید به زندگی را در نسلهای حال و آینده بیدار و پایدار خواهد کرد.
انرژی «زمین گرمایی» پاکترین منبع انرژی
انرژی زمین گرمایی یکی از پاکترین منابع انرژی است که به نظر میرسد آینده روشنی را پیشرو داشته باشد. نخستین نیروگاه زمین گرمایی بیش از 100 سال پیش مورد بهرهبرداری قرار گرفت. در نیروگاههای زمین گرمایی از انرژی حرارتی که از اعماق زمین خارج میشود برای تولید انرژی الکتریکی استفاده میشود. البته باید این نکته را مورد توجه قرارداد که نیروگاههای زمین گرمایی نیز از محدودیتهایی برخوردارند.یکی از این محدودیتها این است که این نیروگاهها باید در مناطقی که دارای فعالیتهایی آتشفشانی هستند ساخته شوند، بنابراین این احتمال وجود دارد که گاهی ممکن است کاهش فعالیتهای آتشفشانی در یک منطقه منجر به آسیبدیدگی این نیروگاهها شود. رسوباتی که از آنها به عنوان منبع تولید انرژی زمین گرمایی استفاده میشود براساس دما و منبعی که برای تولید انرژی در اختیار نیروگاههای زمین گرمایی قرار میدهند طبقهبندی میشوند. رسوبات خشک بخاری یکی از کارآمدترین منابع تولید انرژی برای این نیروگاهها هستند. اگرچه ممکن است استفاده از این رسوبات چندان متداول و مرسوم نباشد، اما بخار تولید شده در این رسوبات دمای بالا و فشار زیادی دارد. رسوبات با دمای بالا نوع دیگری از رسوباتی هستند که به عنوان منبعی برای تولید انرژی الکتریکی در نیروگاههای زمین گرمایی مورد استفاده قرار میگیرند و هرچه دمای آب در این رسوبات بیشتر باشد کارایی این نیروگاهها در تولید انرژی الکتریکی به مراتب بیشتر خواهد بود. رسوباتی که دمای آنها کمتر از 80 درجه سانتیگراد باشد گروه دیگری از منابع تولید انرژی در این نیروگاهها هستند که کاربرد آنها تنها به تامین انرژی برای امکاناتی نظیر سیستمهای گرمایشی یا ابزارهایی که از آنها در کشاورزی استفاده میشود، محدود خواهد بود. بنابراین بدیهی است که همه نیروگاههای زمین گرمایی یکسان نباشد. ویژگیهای هر یک از این نیروگاهها به نوع رسوباتی که از آنها به عنوان منبعی برای تولید انرژی الکتریکی استفاده میشود، بستگی دارد. در نخستین مرحله از فرآیند تولید انرژی الکتریکی در این نیروگاهها، بخار تحت فشار ناشی از وزن لایههای فوقانی از اعماق به طرف سطح زمین راه خواهد یافت. بخار خارج شده از اعماق زمین وارد توربینی میشود که موجب به حرکت درآوردن مولد جریان الکتریکی خواهد شد. در سومین مرحله از این فرآیند، انرژی الکتریکی تولید شده پس از عبور از ترانسفورماتور از طریق خطوط جریان منتقل میشود. پس از آن بخاری که از آن به عنوان منبع تولید انرژی استفاده شده است تبدیل به مایع شده و دوباره به رسوبات تزریق میشود. در حقیقت منبع اصلی تامین انرژی در این نیروگاهها مجموعهای از بخار و بخار موجود در شکافها و منافذ تختهسنگهاست که توسط مواد مذاب درون زمین، حرارت آن افزایش یافته و میتواند به عنوان منبعی برای تولید انرژی مورد استفاده قرار گیرد. توان الکتریکی نیروگاههای زمین گرمایی در سطح دنیا بیش از 9000 مگاوات است که ایالات متحده آمریکا و پس از آن کشور فیلیپین از بزرگترین تولیدکنندههای انرژی الکتریکی از طریق نیروگاههای زمین گرمایی هستند.
منبع: Britanica
بارش شهابی
به دنبال فاجعه ژاپن فناوری هستهای مجددا بررسی میشود:
تاثیر پرتوهای اتمی بر ساخت و استحکام مواد
انرژی هستهای یکی از مولفههای اصلی انرژی پاک و بادوام در آینده ملتهاست، اما به دنبال فاجعه نیروگاه هستهای فوکوشیما در ژاپن هماکنون این فناوری تحت بررسیهای دقیق و موشکافانهای قرار دارد. بسیاری از کشورها، متخصصان خود را فراخواندهاند تا به منظور تضمین عملکرد درست نیروگاههای اتمی، آزمایش حساسیت انجام دهند. در ایالات متحده حدود 20 درصد برق مصرفی کشور توسط انرژی هستهای تامین میشود. علاوه بر تولید انرژی بسیاری از امکانات و تاسیسات هستهای در جهان به منظور انجام امور تحقیقاتی، آزمایش مواد و تولید ایزوتوپها برای صنایع داروسازی مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین طول عمر و اجزای مواد به کار رفته در این تاسیسات برای تضمین ایمنی و عملکرد قابل اطمینان آنها بسیار ضروری و حیاتی است. اکنون دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا در آزمایشگاه برکلی و لابراتوار ملی «لس آلاموس» روش تستی در مقیاس نانو (بسیار ریز) برای مواد پرتوزده ابداع کردهاند که به وسیله آن خواص استحکامی مواد در مقیاس ماکرو (بزرگ) را تهیه میکند. تستهای مکانیکی مقیاس نانو (بسیار ریز) همواره نسبت به مقیاس ماکرو (بزرگ) ضریب اطمینان بیشتری دارند، اما مشکل زمانی است که شما واقعا خواستار انجام آزمایش در مقیاس نانو باشید تا چیزهایی در مورد خواص مواد در مقیاس بزرگ بدانید، اما محققان نشان دادند که میتوان خواص واقعی نمونههای پرتوزده را با قطری به اندازه 400 نانومتر به دست آورد. این دستاورد زمینه استفاده از مزایای تست در مقیاس نانو در مورد مواد هستهای را فراهم میکند. در این تحقیق دانشمندان نمونههایی از مس پرتوزده توسط پروتونهای پرانرژی را تحت تستهای تراکم قرار دادند تا به این وسیله چگونگی آسیبهای ناشی از تشعشع بر خواص مکانیکی مس را مدلسازی کنند. با استفاده از تست مکانیکی مخصوصی در میکروسکوپ الکترونی، محققان موفق شدند طبیعت تغییرشکل در ساختار مس را مورد بررسی قرار داده و بفهمند چگونه این تغییر در سطح اتمی متمرکز میشود. ترکهای سهبعدی ایجاد شده در مس پرتوزده جلوی حرکت ترکهای تکبعدی در ساختار کریستالی را میگیرد. این فعل و انفعال باعث میشود مواد پرتوزده شکننده شوند. این روش با ترجمه ضریب استحکام در مقیاس نانو به خواص تودهای به طراحان رآکتور کمک میکند تا مواد مناسبتری برای مهندسی مولفههای یک نیروگاه هستهای بیابند و در نتیجه طول عمر یک رآکتور را بالاتر ببرند. با درک اهمیت نقصها در خواص مکانیکی مواد سازنده یک رآکتور هستهای، میتوان موادی طراحی کرد که در برابر تشعشع مقاومتر باشند و تکنولوژی ساخت نیروگاههای اتمی، پیشرفتهتر و ایمنتر از قبل شود.
پایان تلخ خرسهای قهوهای
کسی نمیداند چند قلاده خرس قهوهای در ایران باقی مانده، اینکه قلمرویشان دقیقا کجاست، در کدام قسمتها بیشتر در مضیقهاند یا سالی چند توله به دنیا میآورند و هر سال چند قلادهیشان به خاطر بیماری یا اصابت گلولههای شکارچیان میمیرند، خرسهای قهوهای ایران به امان خدا رها شدهاند! خرسها اما امان هم ندارند، آنها ماندهاند با مردمی که از خرسها طلبکارند و متولیانی که مرگ یا تولد خرسها بیاهمیتترین اتفاق دوران مدیریتشان است. وقتی فیلم کشته شدن خرسها در اصفهان و لرستان به دست شکارچیان آن هم با فجیعترین روشها در اینترنت و گوشیهای موبایل دست به دست شد خیلیها اشک ریختند و به خاطر ضجههای جگرخراش توله خرسها مو بر اندامشان راست شد، اما دریغ از یک واکنش، دریغ از یک ابراز تاسف، انگار مسوولان محیطزیست در ردههای بالایی سازمان فکرش را هم نمیکردند که چنین فیلمی تهیه شود و باز هم مدرکی به دست آید و ثابت کند که زیستگاههای طبیعی ایران تا چه حد برای خرسهای قهوهای در حال انقراض خطرناک است. سمیرم یکی از این مناطق خطرناک است که هنوز خیلیها جرات نکردهاند فیلم هولناک مرگ خرسها در آن را ببینند. آن روز خرس مادر به ضرب گلوله از پا درآمد و 2 تولهاش ماندند و 4 شکارچی با چاقوهایی در دست،آنها تولهها را در گوشهای گیر انداختند و شکمشان را با چاقو پاره کردند و در حالی که خونریزی شدید داشتند رهایشان کردند تا آنقدر خودشان را روی زمین بکشند و از درد به خودشان بپیچند تا جسدشان خاصیت درمانی پیدا کند! اما کدام مسوولی میداند که بچه خرسها موقع جان دادن چه زجری کشیدند و مادر خرسها وقتی جان خودش و تولهها را در خطر میدید چه حس بدی داشت؟ شکارچیان اما میدانستند دقیقا دنبال چه چیزی آمدهاند، عقاید خرافی آنها میگوید اگر توله خرسی به این روش کشته شود و امعاء و احشایش روی زمین کشیده شود رودهها و دیگر احشای شکمیاش برای درمان بیماریها معجزه میکند. شکارچیان سفیدکوهی هم وقتی خرس مادر و بچه را کشتند دنبال معجزه بودند. آنها 2 خرس را کشتند و زبانشان را با چاقو بریدند چون شنیده بودند که زبان خرس راه علاج خیلی از بیماریهاست. آنها از این نسلکشی فیلم هم گرفتند و جسورانه آن را برای مردم بلوتوث کردند تا آنهایی که اهل اشک ریختن و سوگواری برای حیوانات هستند یکبار دیگر رخت عزا بپوشند و آنهایی که بیاعتنایی به چنین جرائمی عادت دیرینهشان است چشمشان را یکبار دیگر نیز ببندند. اهالی روستاهای ایدرشان و هریس سراب هم کاری کمتر از جنایت زیستمحیطی نکردند. آنها خرسهای قهوهای را که از دامنههای کوه بزقوش برای پیدا کردن غذا پایین آمده بودند آنقدر زدند و زخمی کردند تا آنها هم عصبانی شدند و به مردم حمله کردند و کار به محاصره خرسها از سوی پلیس و محیطبانان کشید. البته آن روز ماموران حفاظتی به جای اینکه بلافاصله به خرس شلیک کنند منتظر رسیدن گلولههای بیهوش کننده از تبریز ماندند، اما گلولهها آنقدر دیر رسید تا اینکه شکارچیها از راه رسیدند و مقابل چشم پلیس و محیطبانها، خرسها را به گلوله بستند؛ چه کسی میداند، شاید شکارچیها میدانستند که اگر این کار را بکنند میتوانند ژست حمایت از مردم بگیرند و آن وقت بدون آن که زحمتی به خودشان بدهند به پوست و زبان و گوشت پرارزش خرسها برسند! منطقه کیاسر چهاردانگه ساری هم بیشتر شبیه قتلگاه خرسهاست. هنوز هم در این منطقه صدای نالههای خرسی که با صورت متلاشی شده از اصابت ساچمهها 4 روز در رودخانه ناله کرد به گوش میرسد. آن روز هم وقتی همه فهمیدند که این خرس گرسنه فقط به خاطر نزدیک شدن به یکی از باغهای سیب و شکستن چند شاخه این گونه سلاخی شده باز هم مسوولان ساکت ماندند، چون حتما حفظ سمت مهمتر از مرگ یک قلاده خرس است! اما اگر اوضاع اینگونه پیش برود خرسهای قهوهای ایران خیلی زودتر از آن چیزی که ما پیشبینی میکنیم منقرض میشوند، ولی ایکاش لااقل مسوولان برای آن روز جواب قانعکنندهای داشته باشند.
پناهگاه حیاتوحش شیر احمد سبزوار
پناهگاه شیر احمد یکی از زیستگاههای مهم پرورش آهو در کشور به شمار میرود که به خاطر نبود علوفه، روزهای تلخی را سپری میکند
علت کاهش:
کاهش این تعداد آهو از پناهگاه حیاتوحش شیراحمد سبزوار، گدار نمودن و پراکنده شدن آهوان به دلیل خشکسالیهای متوالی، کاهش شدید منابع غذایی و سایر عوامل تهدیدکننده به زیستگاههای اطراف بوده است
پناهگاه حیاتوحش شیراحمد سبزوار که یکی از زیستگاههای مهم پرورش آهو در کشور به شمار میرود، به خاطر نبود و کمبود علوفه روزهای ناخوشایندی را سپری میکند، به طوری که آهوان این منطقه طبق آخرین سرشماری تابستان امسال نسبت به پاییز سال گذشته بیش از 1000 راس کاهش یافتهاست. شهرستان سبزوار با وجود دارا بودن اقلیم نیمهبیابانی و بیابانی زیستگاه گونههای بسیاری از حیاتوحش ایران است. یکی از این زیستگاهها پناهگاه حیاتوحش شیراحمد است که از زیستگاههای خوب پرورش آهو در نیمه شرقی کشور و یکی از مناطق چهارگانه حفاظتشده مهم استان خراسان رضوی به شمار میرود.شیراحمد به صورت دشتی گسترده با مساحتی بالغ بر22 هزار و 800 هکتار در جنوب شرقی ودر فاصله 5 کیلومتری شهر سبزوار واقع شده و گونههای مختلفی از پستانداران و جوندگان را در خود جای داده است که گونه غالب آنها آهو است. این منطقه که چند سال از شروع حفاظت آن میگذرد سال 1375 بهعنوان منطقه شکار ممنوع اعلام و حفاظت خوب و مستمر سبب ارتقای ارزشها و غنای آن شد . به همین دلیل در اردیبهشت 1381 براساس ارزیابیهای به عمل آمده شایسته احراز عنوان پناهگاه حیاتوحش کویر تشخیص داده شد. از آن پس و براساس مصوبه شورای عالی محیطزیست به پناهگاه حیاتوحش کویر شیراحمد تغییر نام داد و در حال حاضر با همین عنوان تحت کنترل، نظارت و مدیریت است. اما خشکسالی چند سال اخیر آثار منفی زیادی بر این پناهگاه داشته است. به طوری که در سرشماری تابستان امسال به این واقعیت دست یافتند که تعداد آهوان نسبت به سال گذشته 1000 راس کاهش داشته است. این در حالی است که در سالهای گذشته این پناهگاه از سهمیه علوفه برخوردار بود اما امسال از این سهمیه محروم شده است. طبق پیشبینی به عمل آمده روزانه 5 تن علوفه در این منطقه نیاز می باشد. در گذشته سالانه حدود 130 تن علوفه در این پناهگاه توزیع میشد اما امسال هیچگونه سهمیه و اعتباری در این مورد برای منطقه اختصاص نیافته است. کمبود علوفه باعث شده آهوها به طور طبیعی از منطقه خارج و به مزارع اطراف بروند که این موضوع هم باعث آسیبپذیری آهوها میشود و هم تبعات اجتماعی زیادی به دنبال دارد. براساس آخرین سرشماری انجام گرفته در تیرماه امسال 1663 راس آهو در پناهگاه حیات وحش شیراحمد سبزوار سرشماری شدند و این در حالی است که جمعیت آهوان این منطقه بر اساس سرشماری پائیز سال گذشته، 2664 راس بود. خشکسالی، اشغال زیستگاه توسط دامداران در مقطعی از سال و تهدید سگهای گله برای جمعیت آهوان و به ویژه آهوان آبستن را از عوامل عمده کاهش جمعیت این گونه جانوری در منطقه شیراحمد سبزوار ، همچنین صید و زندهگیری برههای آهو، شکار غیرمجاز و هجوم مردم برای جمعآوری گیاه از دیگر عوامل کاهش جمعیت آهوان در این پناهگاه بوده است.
تعداد آهوان از این هم کمتر خواهد شد
خشکسالی در کنار ضعف مرتع در منطقه شیراحمد سبزوار از عوامل تهدیدکننده شدید مراتع این منطقه و تغذیه آهوان است. همچنین وجود 20 تا 25 گله گوسفند در قسمتهایی از این پناهگاه در اوایل امسال و زمان تولد برهآهوها به عنوان حساسترین فصل زیست آهوان، جمعیت آهوان منطقه را در معرض تهدید قرار داده و اشغال زیستگاه توسط دامداران در نهایت منجر به متفرق شدن شماری از آهوان این منطقه تا شعاع حدود 40 کیلومتری و از بین رفتن تعدادی از آنها توسط سگهای گله شده است. تلاش شبانهروزی محیطبانان سبزوار باعث شده است که تعداد آهوها طی چند سال افزایش چشمگیری یابد و شیراحمد به یکی از زیستگاههای مهم آهو در کشور تبدیل شود، با افزایش تعداد آهوها و نامناسب بودن وضعیت تغذیه در منطقه، آهوها یا اقدام به مهاجرت به بیابانهای اطراف که از نظر تغذیه مناسب هستند، میکنند، یا به روشهای مختلف تلف میشوند. این در حالی است که در همه جای کشور با کمبود نیروی انسانی و محیطبان مواجه ، به طوری که تعداد محیطبانان برای حفاظت از عرصههای طبیعی مناطق، 12 برابر کمتر از استانداردهای جهانی است و با توجه به کمبود نیروی انسانی نمیتوان هسته اصلی را از لحاظ حفاظتی منطقه رها و به اطراف توجه نمود. یکچهارم منطقه شیر احمد فنسکشی شده است، به اقدامات انجام شده توسط این سازمان و بر اساس قوانین، در یکپنجم پناهگاه یعنی حدود 4000 هکتار از آن به عنوان منطقه امن، عملیات فنسکشی صورت گرفته است و هیچکس حق رفت و آمد و دخالت در این منطقه را ندارد و تا جایی که لازم باشد نیز به فنسکشی در منطقه ادامه داده می شود. باتوجه به گسترش منطقه امن تا حد 5000 هکتار ،سازمان در تلاش هست تا قسمتی از تاغ زارهای شمال منطقه را به ناحیه فعلی اضافه ، تا این مهم از تنوع زیستگاههای جنگلی و دشتی با هم برخوردار باشد و آهوان بتوانند برای استراحت و زاد و ولد از آنجا استفاده کنند. حیاتوحش یک دارایی ملی محسوب میشود، یکی از سیاستهای سازمان محیطزیست همراه کردن مردم برای حفاظت از حیاتوحش است. مردم باید با ما همعقیده شوند چرا که حفاظت از حیوانات یک وظیفه همگانی است و هرچه شناخت مردم از این مناطق بیشتر شود بیشتر ما را در این مهم یاری میرسانند.
پناهگاه حیاتوحش شیراحمد سبزوار
در گستره طبیعی منطقه شیراحمد سبزوار علاوه بر آهو، گرگ، روباه، شغال، کاراکال، هوبره، جغد تالابی، عقاب دشتی، سارگیه، کرکس سیاه و عقاب طلایی، گونههای مختلفی از خانواده گیاهان شورپسند و گونههای شاخصی مانند گز، تاغ، کما، علف شور و آنغوزه به همراه انواع گیاهان یکساله مشاهده میشود. این پناهگاه یکی ازسایتهای تکثیر جبیر است که با انتقال 2 راس آهوی جبیر نر و 3 راس آهوی ماده از منطقه نای بندان طبس از سال 1374 شروع به کار کرد و بر اساس این طرح تعداد جبیر در این منطقه حدود 60 راس افزایش یافته است. از دیگر گونههای این پناهگاه پستانداران هستند که مهمترین آنها گربهساناناند و در میان آنها میتوان به گربه وحشی کاراکال اشاره کرد. همچنین پناهگاه شیراحمد 110 گونه از پرندگان که تعدادی از آنها به صورت بومی و مهاجر زمستانگذر و زمستان جوجهآور در محدوده حیاتوحش شناسایی شدهاند و خزندگانی همچون بزمجه، مار جعفری، لیزاردا و سوسمارها را در خود جای داده است.
فاضلابها قدرت نفس کشیدن را از رودخانههای آستارا گرفتهاند
ورود روزانه بیش از 25 هزار متر مکعب فاضلابهای انسانی به رودخانههای این شهرستان
با توجه به مشکلات ناشی از آلودگی شدید رودخانههای جاری در این شهرستان ، آبزیان دریای خزر بهعنوان گونههای نادر و ارزشمند نظیر ماهیان خاویاری، ماهی کفال و سفید در معرض خطر انقراض قرار گرفتهاند و دلیل آن نیز آلودگی بیش از حد رودخانههایی است که به این دریا سرازیر میشوند. نبود شبکه فاضلاب شهری را منجر به آلودگی شدید رودخانهها و به تبع آن دریای خزر ، آلودگی آب این رودخانه از منابع مختلف تولید میشود که عمدهترین منابع آلایندهها را میتوان به صورت فاضلاب شهری، فاضلاب صنعتی و دیگر منابع آلاینده تقسیمبندی کرد. مسوولان شهرستانی و استانی باید تدابیر ویژهای را برای برطرف کردن این معضل که عامل مهم تخریب محیط زیست است بیندیشند؛ در غیر این صورت باید شاهد از بین رفتن کامل اکوسیستم و محیط زیست باشیم.
جاده اسالم به خلخال
سفر به جادهای خیالانگیز
حتما اسمش را تاکنون چندین بار شنیدهاید، جاده اسالم به خلخال را میگویم؛ همانی که اغلب اوقات بسته است، یعنی تا کمی باران میآید، بسته میشود. اما اگر بدانید با ورود به این مسیر، به چه بهشتی وارد میشوید، یک لحظه هم درنگ نمیکنید و راهی برای رسیدن و رها کردن جسم و روح خستهتان در آن خواهید یافت؛ جادهای که به جرات میتوان گفت یکی از زیباترین و دیدنیترین جادههای جنگلی در ایران و حتی شاید سراسر دنیا باشد. دلیل این ادعا هم این است که اسالم تنها یک جاده جنگلی نیست، بلکه ترکیبی از جنگل و دشت، گلزار و آبشار و دریاچه است؛ تصویری از زیباترین جاذبههای طبیعی که کنار هم چیده شدهاند تا بیهیچ سابقه و ذوق ادبی، شاعرتان کند. اگر تنها و تنها به این فکر کنید که جادهای با دو دیواره سبز مخملی انبوه را در کوهستان بالا و بالا میروید، آنقدر که کمکم در مه گم میشوید، شاید بتوانید تنها گوشهای از آنچه در انتظارتان است، تجسم و تصور کنید. جاده اسالم به خلخال یکی از جاذبههای گردشگری ایران است که معمولا مردم کمتر از آن اطلاع دارند؛ جادهای با یک مسیر پیچ در پیچ که از سهراهی اسالم شروع شده و اسالم و خلخال را با فاصلهای 70 کیلومتری در دو استان اردبیل و گیلان به هم متصل میکند. دامنههای سرسبز و گلههای سفید گوسفندی که در دوردستها حرکت میکنند؛ چشمانداز ییلاق و کلبههای چوبی روستاییان و مهی که درهها را سفیدپوش میکند و گاهی حتی تا روی جاده میآید و درختان بلند و انبوه که سایهشان جاده کوهستانی را گاهی تاریک میکند، بخشی از زیباییهای این جاده رویایی است. ماههای اردیبهشت و خرداد این جاده حتی شما را شاعر میکند چرا که پوشیده از گلهای زیبای شقایق است که در فضای مهآلود جلوه دیگری دارد. برای رفتن به این جاده خیالانگیز، میتوانید از راه مالرو که تنها مورد استفاده اهالی چند روستا و کوهنوردان و طبیعتگردان است استفاده کنید. البته مسیر آسفالت اسالم به خلخال هم بینظیر است؛ جادهای با شیب تند و پر از گردنه که اطراف آن پر است از درختان تنومند جنگلی و بوی رطوبت و طبیعتی هزاررنگ. حیف است که تنها از این مسیر عبور کنید و ساعاتی را به گشت و گذار و اتراق در جنگلهای بکر آن نگذرانید. میتوانید پس از اقامتی کوتاه و صرف ناهار به طرف دریاچه و دشتهای ییلاقی تالش حرکت کنید. یک ساعتی که در این جاده برانید، بتدریج جنگل تمام میشود و بعد از آن ییلاقهای زیبا با چمنزارهای سبز در انتظارتان است. مناظر زیبای دریاچه نئور، پیادهروی در ارتفاعات و مراتع روستای سوباتان از زیبایی این مسیر است. در این منطقه علاوه بر چشماندازهای زیبای دشتهای سرسبز و درههای مهآلود، کلبههای کوچکی وجود دارد که پذیرای مسافران و گردشگران است، آن هم با گوشت تازه دامهای معروف تالش. بعد از گذر از دشتهای سرسبز تالش میتوانید به سمت خلخال و روستاهای گردشگری اطراف آن حرکت کنید تا شاهد طبیعت جالب و روستاهای بکر و زیبای آن باشید؛ منطقهای که در تمام فصل تابستان، هوایی مطبوع دارد با نسیمی بسیار خنک که همواره در حال وزیدن است. حتی در اواسط تابستان مواقعی که مه غلیظ دریای خزر منطقه را فرا میگیرد، هوا به قدری خنک و سرد میشود که مجبور به پوشیدن لباس گرم خواهید بود. در نزدیکی خلخال آب گرم معروفی به نام کیوی وجود دارد که برعکس بسیاری از شهرهایی که آب گرم دارند، موج مسافر در آن به چشم نمیخورد و با خیال آسوده از دغدغههای شلوغی مثل پیدا کردن جای پارک و اقامت و ترافیک میتوانید در آن اتراق کنید و تنی به آب بزنید و حالی ببرید. آنچه را که برایتان وصف کردیم، مسیر آسفالته بود. اما اگر دلتان خواست این مسیر را پیاده طی کنید بعد از 20 کیلومتر که در جاده اسالم به خلخال قدم گذاشتید، از مسیر روستای «نهالستان پیرسون» وارد جنگل شوید. نهالستان پیرسون یکی از این مناطق زیبا و افسونگر طبیعی است. از این روستا میتوانید به سمت بالای جنگل و قله حرکت کنید. البته این مسیر کمی خطرناک است، اما اگر بتوانید با خیر و خوشی این مسیر را طی کنید، به قله میرسید و به جایی که به دره اشراف معروف است؛ جایی که زیبایی و فریبندگی آن در حد کمال است؛ جایی مثل بهشت یا نه اصلا خود بهشت.
فناوری واطلاعات
دانلودها در کروم
یکی از امکانات خوبی که مرورگرهای جدید دارند پشتیبانی از ابزارهای قدرتمند مدیریت دانلود است. بهکمک این ابزارها میتوانید بدون نیاز به نرمافزارهای کمکی، به دانلود فایل از اینترنت بپردازید و فایلهای دانلود شده را مدیریت کنید. این قابلیت در مرورگر کروم نیز وجود دارد. اگر شما هم از کاربران این مرورگر باشید حتما میدانید دسترسی به این بخش در صورتی امکانپذیر است که روی نوار نشاندهنده وضعیت دانلود فایل کلیک کنید یا از منوهای موجود روی گزینه دانلود، کلیک کنید تا پنجره آن نمایش داده شود. اما کلید مستقیمی برای دسترسی به آن وجود ندارد تا با یک کلیک بتوانید براحتی و با سرعت آن را باز کنید. اگر جزو کاربرانی هستید که مدام با دانلود نرمافزار، موزیک و ویدئو سر و کار دارید و میخواهید براحتی به این بخش دسترسی داشته باشید، میتوانید به روش زیر عمل کنید:
1ـ مرورگر کروم را باز کرده و با وارد کردن نشانی زیر در نوار آدرس به صفحه افزونه Downloads مراجعه کنید.
http:// tiny.cc/ chrome. Downloads.ext
2ـ روی گزینه Add to Chrome کلیک کنید تا افزونه روی مرورگر شما نصب شود.
3ـ پس از نصب موفقیتآمیز افزونه میباید در بخش بالا سمت راست نوار ابزار مرورگر، دکمه جدیدی را مشاهده کنید. این دکمه همان دکمه مورد نظر است که با کلیک روی آن براحتی میتوانید وارد بخش مدیریت دانلودها شوید.
توجه: با وارد کردن عبارت chrome://downloads/ در نوار نشانی مرورگر نیز میتوانید به صفحه مدیریت دانلود دسترسی یابید.
افزونه :
یک استودیوی کامل تحت وب
با کمک افزونه Audiotool در گوگل کروم میتوانید آهنگسازی را به بستری جدید (وب) منتقل کرده و از مزایای آن از جمله دسترسی چند نفره و امکان ویرایش و تولید در هر کجا بهرهمند شوید.
این افزونه را میتوانید از نشانی زیر دریافت کنید:
https://chrome.google.com/webstore/detail/bkgoccjhfjgjedhkiefaclppgbmoobnk?hc=search&hcp=main
بیت. بایت. کیلوبایت! مسأله این است
تبدیل واحدهای بیت، بایت، کیلوبایت، مگابایت، گیگابایت و... به یکدیگر روش سادهای است اما برای برخی کاربران، بهخاطر سپردن ترتیب این واحدها و این که کدامیک از دیگری بزرگتر است، کمی دشوار به نظر می آید. اگر شما نیز همچنان نتوانستهاید این واحدها و چگونگی تبدیل آنها بهیکدیگر را یاد بگیرید و نمیتوانید بگویید یک دیویدی 7/4 گیگابایتی چند مگابایت و حدودا معادل چند سیدی 700 مگابایتی است، میتوانید برای اینگونه محاسبات از سایت گوگل و calculateme کمک بگیرید. برای استفاده از هریک از این سایتها میتوانید به روش زیر عمل کنید:
1ـ سایت گوگل: برای تبدیل واحدها در گوگل کافی است در کادر جستجو عبارت خود را به شکل زیر وارد کنید:
convert 1024 bytes in kilobytes
با وارد کردن عبارت فوق مشاهده میکنید نتیجه بهصورت حساب شده در اختیار شما قرار میگیرد.
پس برای تبدیل ظرفیت یک دیویدی 7/4 گیگابایتی به مگابایت میتوانید از دستور زیر کمک بگیرید:
convert 4.7 gigabytes in megabytes
سپس با محاسبه تقسیم عدد بهدست آمده یعنی 4812 بر 700 (ظرفیت یک سیدی برحسب مگابایت) میتوانید عدد 8/6 را بهدست آورید. بهعبارتی یک دیویدی 7/4 گیگابایتی ظرفیتی حدود 7 سیدی دارد.
2ـ سایت calculateme: با ورود به لینک زیر میتوانید به بخش تبدیل ظرفیتها در این سایت وارد شده و براحتی ظرفیت مبدا و مقصد را از ستونهای سمت چپ و راست انتخاب و پس از وارد کردن عدد دلخواه جهت تبدیل، نتیجه محاسبات را مشاهده کنید:http://www.calculateme.com/ComputerStorage/index.htm
تالاب کمجان در استان فارس اولین تالاب بینالمللی ایران
تالابی که زبالهدان شده است
تالابها بهترین زیستگاه برای زندگی و تامین غذای پرندگان، ماهیها و آبزیانی هستند که حیات آنها وابسته به وجود چنین مناطقی است، بنابراین هر صدمهای که به تالاب وارد میشود به طور مستقیم بر حیاتوحش این اکوسیستم تاثیر میگذارد و سبب نابودی آن میشود و با از میان رفتن این موجودات چرخه اکولوژیکی و حتی زندگی خود بشر دچار مشکل میشود. مهمترین عامل تخریب این اکوسیستم زیبا، دست ویرانگر بشر است که به انحای مختلف مقدمات تهدید و تخریب آن را فراهم میکند. آلودگیهای صنعتی، کشاورزی، فاضلابهای شهری و ریختن زباله، صید و شکار، استخراج نمک و مواد معدنی و پرورش آبزیان در این ناحیه، استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی نواحی مجاور تالابها، سدسازیهای غیرکارشناسی شده و کنترل آب رودخانهها و... همه و همه از عمده عوامل تخریب این اکوسیستمها هستند که متاسفانه هر کدام به نوعی تالابهای ایران را تهدید و تخریب میکنند. شرق تالاب کمجان در استان فارس به عنوان اولین تالاب بینالمللی ایران، این روزها به محلی برای دفن زبالههای شهرهای اطراف تالاب تبدیل شده که این امر نگرانی دوستداران محیط زیست را به همراه داشته است. این تالاب بینالمللی که در اولین کنوانسیون بینالمللی تالابها در رامسر ثبت و به تایید رسید، در مسیر کوچ پرندگان مهاجر قرار دارد و یک درصد از پرندگان خاورمیانه را در خود جای میدهد و در سال جاری بیش از 100 گونه پرنده آبزی، کنارآبزی، مهاجر، بومی و نیمهمهاجر در حوزه این تالاب شناسایی شده است. در کنارههای تالاب، آهو، گراز، کفتار و گونههایی از گربههای وحشی بزرگ جثه و کوچک مانند روباه و توره نیز بهوفور مشاهده میشود. همچنین در این تالاب گونههای متنوعی از گیاهان تالابی و مردابی از جمله نی، لوئی، شوره و درمنه وجود دارد که در بعضی نقاط ارتفاع آنها به 6 تا 8 متر میرسد. البته اگرچه طی 3 سال گذشته حدود یک پنجم از 5000 هکتار این تالاب که به خشکی گراییده بود، توسط بومیان دوباره احیا شد، اما متاسفانه در حال حاضر در شرق تالاب محلی برای دفن زباله تعیین شده است که این امر باعث به خطر افتادن حیات تالاب میشود چرا که آلوده کردن تالاب در نهایت منجر به نابودی حیات زیستمندان تالاب میشود. از سویی دیگر چون مردم از آب تالاب استفاده میکنند، شیرابه زبالهها به سمت تالاب کمجان سرازیر شده و پس از مخلوط شدن با آب تالاب باعث آلودگی آب و غیرقابل استفاده شدن آن میشود. این در حالی است که در هیچ کشور دیگری مرسوم نیست که در نزدیکیهای چشمه، تالاب و هر گونه منابع آبی، محلی برای دفن زباله انتخاب شود زیرا این امر مشکلات زیادی را برای منابع آبی به همراه خواهد آورد. به گفته یکی از فعالان محیطزیست تالاب کمجان، به دلیل وجود آثار تاریخی در انتهای کوه رحمت که در نزدیکیهای تالاب کمجان است، انجام هرگونه حفاری ممنوع است؛ اما طی مدت اخیر مجوز خاکبرداری توسط ارگانی در این محدوده گرفته شده و زباله در این محل دفن میشود. محل دفن زباله به تالاب متصل میشود، این محل که هم اکنون به محلی برای دفن زباله تبدیل شده محلی برای تولیدمثل برخی از گونههای پرندگان از جمله آنغوت است و اگر مردم دفن زباله را مشاهده کنند به طور حتم جلوی این کار را میگیرند؛ اما در حال حاضر نیمهشب و دور از چشم مردم اقدام به دفن زباله میشود. در حال حاضر شیرابههای زبالهها به سمت تالاب کمجان سرازیر شده که این امر باعث مخلوط شدن شیرابهها با آب تالاب و آلودگی آن شده و حیات آبزیان را به خطر انداخته و باعث تلف شدن ماهیان و عدم زادآوری آبزیان خواهد شد.
منبع:
فعالان محیط زیست
تخریب جنگل ها
احداث راه، قاچاق چوب، قطع بی رویه درختان وچرای دام، همگی پیش به سوی تخریب جنگل ها
چرای بیش از 4 میلیون دام در مناطق جنگلی،که مانع زادآوری جنگل می شود، بهره برداری های جنگل نشینان از این مناطق جهت تامین سوخت وانرژی از چوب جنگل اوضاع نامطلوبی را ایجاد کرده است.
پیش بینی برخی کارشناسان منابع طبیعی ، باتوجه به تخریب گسترده منابع طبیعی اعم از جنگل ویا مرتع... حاکی از آن است که تا 30 سال آینده هیچ جنگلی باقی نخواهد ماند.
ایران مشکل زیست محیطی دارد، سازمان دیده بان جهانی، آمارها این مساله را به خوبی نشان می دهد.ایران از نظر نسبت مساحت جنگل به کل مساحت کشور در شمار 100 کشور اول جهان نیز به شمار نمی رود، در حالی که در رتبه بندی کشورهای تخریب کننده جنگل، رتبه ششم را به خود اختصاص داده است.
بر اساس آخرین گزارش فائو، مساحت کل جنگل های جهان 3 میلیارد و454 میلیون هکتار است که سهم ایران از این میزان تنها 11 میلیون و74 هزارو 554 هکتار است.
آمار هایی که مسوولان کشور خودمان از مساحت جنگل ها ارایه می نمایند، کمی از این میزان بیشتر است. به نظر می رسد این بالا بودن اعداد تنها ناشی از نوعی تغییر در تعریف ها بوده است.فائو اعلام کرده است جنگل به نقاطی گفته می شود که تاج پوشش بالای 10 درصد ، توده جنگلی بیش از نیم هکتار ودرختان ودرختچه هایی بلند تر از 5 متر داشته باشد، طبق تعریف ایران که وجود تاج پوششی 5 درصد به بالا را کافی می داند، ایران صاحب حدود 14 میلیون هکتار جنگل است.
این اعداد در نگاه نخست قابل قبول به نظر می رسند، اما وقتی برکل جمعیت کشور تقسیم شود ونتیجه آن در کنار سرانه جهانی قرار بگیرد ، اوضاع نامناسب مارا نشان می دهد. طبق آخرین گزارش فائو، متوسط سالانه جنگل های جهان رقمی معادل 62/0 هکتار (حدود 6000 متر) است در حالی که این رقم برای هر ایرانی 1600 متر می باشد.
این آمار ها وقتی کنر هم قرار می گیرند، بخوبی نشان می دهند که ما در طول سالیان متمادی موفقیتی در حفظ واحیای جنگل های ناحیه البرز وزاگرس نداشته ایم. آن گونه که تصاویر ماهواره ای نشان می دهند، بین سال های 34 تا 73 خورشیدی یعنی فقط در مدت 40 سال مساخت جنگل های خزری 240 هزار و 673 هکتار معادل 5/11 درصد کاهش داشته که این رقم در سال های 46 تا 73 رشد شتابان 1/7 درصدی داشته است.
باتوجه به بررسی این آمار ها ، 12 درصد جنگل های شمال ، حفاظتی و10 درصد حمایتی وذخیره گاهی است. نتیجه گیری می شود درتمام این سال ها جنگل های حفاظتی وحمایتی در کنار جنگل های تولیدی درحال تخریب بوده اند.
این عوامل مخرب
کشور های پیشرفته جهان سال هاست به این نتیجه رسیده اند که نابودی درختان وفضای جنگل ها محیط زیست را ازبین می برد وآلودگی هوارا تشدید می کند، برای همین قطع درختان کهنسال واز بین بردن جنگل ها در این کشور ها ممنوع است. این در حالی است که کشور های دیگر جهان که هنوز اهمیت جنگل هارا باور نکرده اند، دست به تخریب گسترده این منابع طبیعی می زنند.
در کشور ما نیز به همین منوال است. شاید گواه این مطلب گفته های اخیر مدیر پروژه حفاظت از تنوع زیستی در سیمای حفاظتی زاگرس مرکزی باشد، سالانه 45 هزار هکتار جنگل ومرتع در ایران نابود می شود.
اهمیت وارزش درختان کهنسال 150 تا 200 ساله به مراتب از شکار هزار گونه جانوری بیشتر است، اما به این موضوع توجه زیادی نمی شود. البته قطع بی رویه درختان جنگل در شرایطی اتفاق می افتد که در برخی مناطق به جای درختان قطع شده ، نهال کاری صورت می گیرد. نهال های تازه روئیده ، کارایی درختان کهنسال را ندارند وزمان بازدهی آنها 50 تا100 سال طول می کشد.
البته تنها قطع بی رویه درختان جنگل از عوامل مخرب بشمار نمی رود، چرا که دامنه تخریب ها به حدی گسترده است که برخی صاحب نظران عرصه محیط زیست را به این اظهار نظر که مساحت جنگل های ایران در 30 سال گذشته به نصف رسیده است واداشته است.
روند کلی تخریب جنگل های کشور نشان می دهد، برداشت های بی رویه، قاچاق چوب، سیل، خشکسالی، آتش سوزی، چرای بی رویه دامها،دفن زباله در جنگل ها، راهسازی وکیفیت نامطلوب حفاظت از علت های اصلی نابودی شتابان عرصه های جنگلی ایران است.
برداشت پایدار از جنگل های کشور رقمی معادل 3/2 میلیون متر مکعب است که اگر به این برداشت های قانونی، حجم زیاد قاچاق چوب رانیز، که برخی آن را دوبرابر برداشته های قانونی می دانند، اضافه کنیم آن وقت رشد شتابان نابودی جنگل ها بیشتر به چشم می آید.
چرای بیش از یک میلیون دام در مناطق جنگلی ، که مانع زاد آوری جنگل می شود، وبهره برداری جنگل نشینان از این مناطق جهت تامین سوخت وانرژی از چوب جنگل اوضاع نامطلوبی راایجاد کرده است. اما دفن زباله در جنگل ها اتفاق تلخ دیگری است که بیش از هر عامل دیگری سرنوشت جنگل هارا به مخاطره انداخته است.
دفن زباله سبب تغییر بافت جنگل می شود، این مساله را استاد کهرم آماری را به تازگی اعلام نموده، بخوبی ثابت می کند: به علت عوارض جوی، آب وهوایی وزمین شناسی روزی 2 سانتی متر از مساحت شمال کم می شود. این در حالی است که هم اکنون حدود 50 واحد دفع زباله به وسعت 300 هکتار در جنگل های شمال وجوددارد که روزانه حدود 3000 تن زباله دفن می کنند.
آمار های وحشتناکی است ، چون اگر پسماند ها در زمین دفن شوند، نتیجه این می شود که باکتری های خاک را نابود وزمین را عقیم می کند، آلودگی ها به آب های زیر زمینینفوذ می کنند ودوباره به سطح خاک می آیند و موجودات زنده ، درختان ، گیاهان، وبذز های سطح خاک را نابود می کنند.
مشکلات یگان حفاظت
نبود یگان کارآمد حفاظت محیط زیست یکی از مشکلات مهمی است که سال هاست در سراسر عرصه منابع طبیعی کشور وجوددارد وهرچند اهمیتش بخوبی پیداست ولی روند روبه رشدی ندارد. هم اکنون 2220 نیروی حفاظتی در بخش های حفاظت سازمان جنگل ها فعالیت می کنند، در حالی که این یگان هنوز نیاز مند جذب 3000 نیرو است. استاندارد نیروی حفاظتی در جهان یک نفر به ازای 10 هکتار است، اما این رقم در ایران یک نفر به ازای 70 هزار هکتار است. شاید همین کمبود نیروست که سبب گستاخی متجاوزان به منابع طبیعی وبحرانی شدن وضعیت این منابع در 10 استان کشور شده است. درسال های گذشته اگر چه به صورت موردی اقداماتی برای تجهیز این یگان انجام شده ، ولی باوجود این ، کیفیت حفاظت درایران با استانداردهای دنیا فاصله زیاد دارد. استانداردجهانی برای حفاظت این است که مساحت جنگل های ایران از 13 میلیون هکتار به 17 میلیون هکتار افزایش یابد وتعداد محیط بانان به 11 نفر برسد، این درحالی است که هم اکنون بیش از 8000 نیروی مورد نیاز وجود ندارند واز همان نزدیک به 3000 نیرو همیشه 500 نفرشان مجروح یا خسته اند و ماشین های گشتزنی شان خراب ودر تعمیرگاه است.
مجموع این آمارها وضع نه چندان مناسب محیط زیست در ایران ورتبه نه چندان مطلوب کشور در شاخص های زیست محیطی را بخوبی نشان می دهد . اما شاید هم اکنون نیز برای حفاظت واحیای جنگل هایمان کمی دیر شده باشد، ولی اگر بخواهیم از همین امروز دست بکار شویم نخست باید برای قطع بی رویه درختان، خروج دام ها، از مزاتع ، مقابله باتخریب وتصرف زمین های ملی ومبارزه باقاچاق چوب وذغال ، فکری بکنیم.
ذخیره گاهی ارسباران
کارشناسان بین المللی به ارسباران لقب ذخیره گاه بیوسفر داده اند، یعنی جنگل های شمال غرب ایران به اندزه ای غنی است که تئانسته گونه های ارزشمند گیاهی و جانوری رادر خود جای بدهد. جنگل های ارسباران 148 هزار هکتار وست دارد واین گستردگی سبب شده تا همان مخاطرات زیست محیطی جنگل های دیگر نقاط ایران، آن راتهدید کند.
کلیبر، شهری که به تنهایی 90 هزار هکتار از جنگل های سبز ارسباران را در خود جای داده است. در سال های اخیر قیمت زمین روستایی بالا رفته وروستائیانی که مهاجرت کرده اند وبه زادگاهشان برگشته اند، برای کشاورزی زمین نیاز دارند وبرای گذراندن زندگی، سوخت . پس قلمرو منابع طبیعی می شود زمین کشاورزی ودرختان می شوند سوخت. یعنی نابودیتدریجی مراتع وجنگل، اما انگار چاره نیست چون در10سال گذشته کپسول گاز ونفتی که میان روستاییان تقسیم شده به اندازه ای نبوده تا مردم دست از تخریب جنگل بردارند این همان ، هر خانوار درسال به طور میانگین 2 هزار لیتر نفت نیاز دارد اما به خاطر کمبود اعتبار فقط 1000 لیتر نفت از طریق ارگان ذیربط تحویل می شود.
در منطقه کلیبر 90 هزار هکتار جنگل، 240 هزار هکتار مرتع و460 روستای منطقه فقط با 18 پرسنل اداره منابع طبیعی که فقط 3 دستگاه ماشین گشت زنی دارند کنترل می شود.(بطور پیاده نیز از ارتفاعات گشت زنی بعمل می آید).
اوضاع جنگل های ایران حتی آنهایی که عنوان«حمایتی وحفاظتی » را یدک می کشند چندان مطلوب نیست.