چشمان عقاب
انسان در صورتی که از چشمانی مانند عقاب ها برخوردار بود، می توانست حرکت مورچه ها بر روی زمین را از بالای یک ساختمان 10 طبقه به خوبی ببیند یا از بدترین جایگاه در یک ورزشگاه حالت چهره یک بسکتبالیست درون زمین بازی را تشخیص دهد. در صورتی که فردی دارای چشمانی مشابه چشم عقاب ها باشد، اجسامی که مستقیما در مسیر چشم ها قرار دارند را بزرگتر از حد معمول می بیند؛ همچنین رنگ ها درخشش بیشتری داشتند و از طیف های باورنکردنی برخوردار بودند. دانشمندان هرچه اطلاعات بیشتری درباره قدرت بینایی عقاب ها به دست می آورند، شگفت زده تر می شوند و این در حالی است که به لطف پیشرفت تکنولوژی اکنون دستیابی به برخی از توانایی های دید عقاب ها برای انسان امکان پذیر شده است، اما برخی دیگر را تنها باید تصور کرد.
چشم های عقاب
میدان دید عقاب ها و اکثر پرندگان شکاری چهار تا پنج برابر بیشتر از انسان است. به گفته محققان دانشگاه مریلند، دو ویژگی در ساختار کره چشم های این پرندگان قدرت باورنکردنی دید را در آنها به وجود آورده است، اولین ویژگی وجود لایه متراکم تری از سلول های مخروطی شکل ردیاب نور در شبکیه چشم است که به این شکل قدرت پردازش جزئیات در چشم عقاب ها افزایش پیدا می کند. دوم اینکه فرورفتگی پشت کره چشم عقاب ها عمیق تر از چشم انسان است، این حفره وظیفه ردیابی نور را از مرکز میدان دید به عهده دارد. بعضی از محققان باور دارند عمیق بودن این حفره به این پرندگان شکاری امکان می دهد از چشمان خود به عنوان یک لنز تله برای بزرگنمایی استفاده کنند. در کنار این توانایی ها عقاب ها از دید رنگی بسیار عالی برخوردارند و رنگ ها را شفاف تر از انسان می بینند، می توانند میان طیف های رنگی به خوبی تفاوت قائل شده و طیف فرابنفش را ببینند. با این همه هیچ راهی وجود ندارد که بتوان فهمید در چشم عقاب ها این رنگ ها به چه شکلی دیده می شوند. درست مانند این است که فردی بخواهد رنگ یک گوجه فرنگی را برای فردی که از نوزادی نابینا بوده است، توضیح دهد.
زندگی با میدان دید پنج برابر انسان
در صورتی که انسان قدرت دید عقاب ها را داشت در زندگی روزمره وی از قبیل خواندن نمایشگر رایانه یا روزنامه ها و یا یافتن بطری شیر در قفسه یخچال، تغییری ایجاد نمی شد، اما درک انسان از جهان و نحوه استفاده از چشم ها به طور قطع تغییر پیدا می کرد، زیرا چشم عقاب ها ابزار اصلی شکار به شمار می رود و کاربردی متفاوت از چشم انسان ها دارد. علاوه بر دیدن بهتر دوردست ها و طیف رنگی وسیعتر، میدان دید انسان با داشتن چشمانی مانند عقاب دو برابر می شد. در صورتی که چشم ها مانند چشم عقاب در زاویه 30 درجه ای از میان صورت قرار داشت میدان دید انسان به 340 درجه افزایش پیدا می کرد و افراد می توانستند پشت سرشان را نیز ببینند، ویژگی که برای شکارچی بودن بسیار حیاتی است. با داشتن چنین چشم هایی انسان برای دیدن اجسام باید به صورت مداوم سر خود را حرکت دهد تا منظره مورد نظرش در مقابل حفره پشتی کره چشم قرار گیرد. پس از مشاهده موضوع مورد نظر فرد می تواند برای تخمین سرعتی که برای رسیدن به موضوع نیاز دارد از ترکیب نقطه دید هر دو چشم استفاده کند.
حداکثری شدن توانایی های انسان
بلند پرواز بودن عقاب ها آنها را به دیدی قدرتمند تر از انسان نیازمند می کند اما ویژگی های فیزیکی انسان باعث می شود که در بهترین حالت قدرت دیدی برابر 10 از 20 یا iaj از 20 داشته باشند. داشتن قدرت دید طبیعی به این اندازه بالا معمولا در میان افراد نادر است اما دانشمندان دانشگاه «روچستر» در تلاشند با انجام جراحی لیزری قدرت دید انسان ها را به 10 از 20 یا بالاتر برسانند و به این شکل دقت دید آنها را در محدوده ای میان دید انسان و عقاب قرار دهند. این محققان از حسگرهای ویژه ای برای ردیابی اختلالات دید انسان استفاده کرده و از اطلاعات به دست آمده برای ایجاد نقشه ای از خطاهای چشم انسان استفاده می کنند سپس با استفاده از این نقشه تکنیک های جراحی متناسب با خطاهای شناسایی شده به کار گرفته خواهند شد تا قدرت دید انسان به اندازه دید عقاب قوی شود.
درجستجوی فسیل ویروسها
ویروسها قدمتی به اندازه تاریخ حیات روی سیاره زمین دارند. ناپدید شدن ناگهانی و اسرارآمیز دایناسورها از روی سیاره زمین، همواره منشأ افسانهها و تئوریهای متعددی بوده است. همه ما نظریه معروف برخورد یک سنگ بزرگ آسمانی به زمین و عواقب بعدی آن را که تئوریها میگویند منجر به نابودی حیات دایناسورها شده است، شنیدهایم، اما در این میان یک نگاه جدید و تا قدری هم تخیلی وجود دارد که تحقیقات درباره آن تازه آغاز شده و امید میرود نتایج این پژوهش جدید علاوه بر روشن کردن دلایل مرموز انقراض ناگهانی دایناسورها، بتواند به بشر در یافتن دلایلی مبنی بر وجود حیات در سایر اجرام منظومه شمسی و همچنین کمک به بهبود زندگی بشر در آینده نیز کمک کند.نظریه جدید میگوید که دایناسورها بر اثر یک ویروس آنفلوآنزای نادر منقرض شدند. ویروسها از ابتدای پیدایش حیات روی زمین وجود داشتند و موجودات را آلوده میکردند، دانشمندان با خودشان فکر کردند چرا ویروسهای قوی نتوانسته باشند دایناسورها را از پای درآورند؟ حال اگر دانشمندان بتوانند به بقایای این ویروسهای باستانی دست پیدا کنند، میتوانند با بررسی ساختار ژنتیکی آنها و کشف چگونگی تکامل و به روز شدن این ریزموجودات خطرناک، دانش خود را درباره این گونه منفور حیات بیشتر کنند. به همین دلیل بودجه لازم برای تحقیقات جدید مهیا شد تا دانشمندان به بررسی این موضوع بپردازند آیا شرایط خاص محیطی میتواند از بقایای ویروسهای باستانی محافظت کند؟! در آن صورت آیا میتوان به یافتن فسیل یک ویروس باستانی امیدوار بود؟ همواره آمارهای ضد و نقیضی از تعداد ویروسهای شناسایی شده ارائه میشود و بنابراین تشخیص اینکه آمارها تا چه حد صحیح است، هنوز هم کاملا مشخص نیست. برسیهای اولیه نشان میدهد تعداد ویروسهای شناخته شده حدود 10 برابر همه موجودات زنده دیگر سیاره زمین است؛ اما با این حساب هیچگاه خبری درباره یافتن شواهدی مبنی بر وجود ویروسها در تخته سنگها و به صورت فسیل شنیده نشده است. شاید این موضوع به دلیل اندازه بسیار کوچک ویروسها و عدم وجود واکنش سوخت و سازی (متابولیسم) در آنهاست و به همین دلیل خیلی از دانشمندان پذیرفتهاند که ویروسها در طول زمان محافظت نمیشوند و ردپایی از خود بر جا نمیگذارند. اگر ویروسی بتواند به داخل بدن یک موجود زنده راه پیدا کند، میتوان با توجه به شکل ظاهری و خصوصیات شیمیایی منحصر به فردی که دارد ردپاهایی از آن را پیدا کرد و آلوده شدن میزبان را تایید نمود. اما مشکل اصلی یافتن بقایای ویروس در کالبد فسیل شده یک میزبان باستانی است؛ کار خطیری که کایل و همکارانش با بودجه ناسا در حال مطالعه روی آن هستند.با کمک مالی موسسه علوم زیست فضایی ناسا و همکاری دانشگاه ایالتی پورتلند، گروهی از پژوهشگران به سرپرستی کایل روی این مساله کار میکنند که آیا بقایای ویروسی قادرند در محیطهای گرم و مرطوب بین لایههای سرشار از سیلیس دوام بیاورند یا نه؟ مطالعات اولیه نشان میدهد، چنین محیطی برای یافتن بقایای ویروسهای قدیمی، جای مناسبی به نظر میرسند. اگر این طور باشد آستروبیولوژیستهایی که در سایر سیارات منظومه شمسی به دنبال گونههای مقاوم زیستی میگردند نیز باید کاوشهای خود را روی چنین محیطی متمرکز کنند.
دشمنی به قدمت تاریخ
بعضیها معتقدند از آنجا که ویروسها برای تامین انرژی و حتی مواد لازم برای ساخت و ساز سلولی خود نیز به میزبانانشان وابستهاند، نمیتوان آنها را گونهای از حیات به حساب آورد. در واقع آنها کوچکتر از آن هستند که مکانیسمهای سلولی را به تنهایی برنامهریزی و هدایت کنند. ویروسها چه زنده باشند و چه مرده، در هر صورت تاثیر خود را بر بدن میزبان به جای میگذارند و از آنجا که ویروسها قدمتی به تاریخ پیدایش حیات بر سیاره زمین دارند، حدس زده میشود که این دشمنان منفور تاثیر به سزایی بر روند تکاملی زندگی در سیاره زمین بر جای گذاشته باشند. دانشمندان امروزه شواهد آماری مستدلی دارند که نشان میدهد، همه گونههای زیستی سیاره زمین حداقل یکبار در تاریخ پیدایش خود توسط یک گونه از ویروسها مورد تهاجم قرار گرفتهاند و این امر چنان قطعیت دارد که همکاران پروفسور کایل از ویروسها با عنوان «اصحاب تکامل حیات» نیز یاد میکنند.
نکته: ویروسها هیچ گونه سوخت و سازی ندارند و وابستگی کمی به مواد خارجی و منابع انرژی دارند. همین موضوع میتواند شانس بقای آنها را در برابر میکروبها مضاعف کند
گاهی دوگونه مختلف زیستی به یک خانواده ویروسی، عکسالعمل مشابه نشان میدهند (مثل آبله انسانی و گاوی) که این امر میتواند نشانگر این نکته باشد که جد مشترک این دو گونه (انسان و گاو!) میزبان جد مشترک آن ویروسها بوده و نتایج این تهاجم به این دو گونه جدید به ارث رسیده است.شواهد دیگری مبنی بر تاریخچه طولانی ویروسها وجود دارد این است که خیلی از موجودات در رمزهای ژنتیکی خود دارای توالیهای اسید نوکلوئیک ویروسها هستند. برای مثال 8 درصد ژنوم انسان از اسیدهای نوکلوئیکی ویروسی تشکیل شدهاند که طبق دانش ژنتیکی این اشتراکات ژنتیکی نمیتوانسته یکشبه اتفاق بیفتد و به بازه زمانی زیادی احتیاج دارد. من اطمینان دارم که حتی فکر کردن به اینکه بخشی از بدن شکیل شما از یک ویروس به ارث رسیده، باعث در هم کشیده شدن خطوط چهره زیبایتان شده است.
ردپای ویروسها
اگر آثار واضحی از ویروسهای باستانی در دست بود، زیستشناسان میتوانستند به حل این مساله بپردازند که که ویروسها برای اولین بار از کجا آمدند. همچنین آنها میتوانستند برای سوالهایی که مدتهاست ذهنشان را مشغول کرده است پاسخ مناسبی پیدا کنند. مانند اینکه آیا عملکرد ویروسها طی میلیونها سال ثابت مانده یا این که آیا ویروسها در طول قرنها با تکامل گونههای مختلف خود به ابزار یا ترفندهای جدیدی نیز مجهز شدهاند؟ آیا گونه خاصی از ویروسها دچار انقراض نیز شده و اگر پاسخ مثبت است محو کامل یک گونه ویروسی چگونه و چه زمانی رخ داده است؟ یک راه برای کشف تاریخچه جوامع میکروبی بر سطح زمین اعمال توجه ویژه به بقایای شیمیایی به جا مانده از کلونیهای میکروبی و ویروسی است. برای مثال اگر زمینشناسان ترکیب ساختاری مثل هوپان را در لایههای سنگی منطقهای از زمین پیدا کنند؛ میتوانند نتیجه بگیرند که در روزگاران باستان در این منطقه، سیانوباکتریها تجمع داشتهاند. کایل و همکارانش برای افزایش دقت و احتمال موفقیت کاوشهای خود جهت یافتن ویروسهای باستانی، توجه خود را روی لیپیدهای حاوی ویروس متمرکز کردهاند. لیپیدها ملکولهایی با زنجیرههای بلند کربن هستند که میتوانند برای میلیونها سال تحت شرایط زمین سالم بمانند. لیپیدها در ساختمان غشاءهای بیولوژیکی شرکت کرده و بهعنوان منبع تامین انرژی در روزهای سخت عمل میکنند. آنها بهترین حلال برای ویتامینهای محلول در چربی هستند و اسیدهای چرب ضروری بدن را تامین میکنند. همچنین لیپیدها در پدیده شناسایی سلول نقش مهمی دارند و به دلیل نیمه هادی بودن وسیله مناسبی برای حفظ موجودات خونگرمی که در قطبین زندگی میکنند، به شمار میآیند. بسیاری از لیپیدهای تشکیلدهنده ساختار ویروسها از لیپیدهای ساختار میزبانان آنها قابل افتراقند. بنابراین پژوهشگران تیم کایل امیدوار بودند که با جستجوی تودههای لیپیدهای باستانی، شانس زیادی برای یافتن نشانههایی از لیپیدهای ویروسی به سراغشان بیاید. آنها برای رسیدن به منظورشان ابتدا باید آزمایش کنند که تودههای لیپیدی حاوی ویروس چقدر میتوانند در محیطهای میکروب دوست مانند بسترهای خشک به جا مانده از شورآبها، باقی بمانند. این بسترهای خشک نمکی به خاطر وجود اجزای کریستال مایع در دل خود که درست مانند تلهای، نمونههای زیستی را به دام میاندازند، مشهور هستند. مشاهدات قبلی نشان داده است که میکروبهایی هزاران ساله پس از استخراج از این تله کریستالی، به زندگی بازگشته و به دنبال یک میزبان بدبخت، چشم چرخاندهاند. شاید بتوان انتظار داشت که ویروسها هم همینقدر خوششانس باشند و بتوان یکی از آن ویروسهای باستانی که شاید دایناسورها را منقرض کردهاند از دل کریستال مایعی در کویری در نزدیکی خط استوا درآورد و به جان موجودات از همه جا بیخبر امروزی انداخت. کمی به داستانهای پارک ژوراسیک شبیه است با این تفاوت که دایناسور وحشتناک داستان ما مثل موش از دست این ویروس بدطینت فرار میکند. در ضمن فراموش نکنید که ویروسها هیچ گونه سوخت و سازی ندارند و وابستگی کمی به مواد خارجی و منابع انرژی دارند. همین موضوع میتواند شانس بقای آنها را در برابر میکروبها مضاعف کند. همکاران کایل برای اینکه از میزان مقاومت ویروسها در چنین شرایطی اطلاع کسب کنند، باید یک ویروس نمک دوست را در محلول اشباع شدهای از نمک قرار دهند و سپس آب آن را تبخیر کنند. آنها پس از این مرحله باید با یک میکروسکوپ قوی در رسوب ایجاد شده به دنبال نشانههایی از یک ویروس جان به دربرده که در یک کریستال نمک به دام افتاده باشد، بگردند. اگر نتایج آزمایش موفقیتآمیز باشد حالا کایل و همکارانش حداقل میدانند در چه جاهایی باید به دنبال ویروسهای باستانی بگردند تا شانس کاوشهای باستانی آنها برای یافتن یک ویروس به جا مانده از بین قرنها و اعصار بیشتر باشد. محیط دومی که آنها میتوانند در آنجا به دنبال یک ویروس باستانی بگردند، جایی در حوالی چشمههای آب گرمی است که سرشار از عنصر سیلیس هستند. دیده شده است که کریستالهای سیلیسی موجود در رسوبات اطراف چشمههای آب گرم گاهی اوقات میکروبهایی را به دام انداختهاند و از ساختارهای بیولوژیک آنها برای قرنها محافظت کردهاند.
منبع:astrobio. net
به نام خداوند بخشاینده مهربان
درباره نویسنده واهداف وبلاگ
حبیب ماهری کارشناس ومشاور امور محیط زیست، با 30 سال سابقه وتجربه، عاشق طبیعت ایران زمین هستم وهدفم بالا بردن فرهنگ زیست محیطی جامعه از طریق فراهم کردن اطلاعات مورد نیاز است. این وبلاگ سعی دارد، مسایل زیست محیطی را مورد نقد وبررسی قراردهد
آزمایشگاه شیمی آب (مرجع و معتمد) سازمان حفاظت محیط زیست
آنالیز و اندازه گیری
پارامترها
(PH,COD,BOD,TDS,TSS,EC,DO)
منطقه دماوند
در دامنه کوه استوار و باشکوه دماوند، شهری آرمیده است که نشان از این کوه ماندگار دارد. این شهر در شمال شرقی استان تهران قرار دارد و چشمانداز زیبای قله دماوند، آن را یکی از مناطق زیبای تهران نشان داده است. در کتیبه شاپور و کتیبه پایکولی از زمان نرسی (293 ـ 302 میلادی) از ساتراپهای دماوند نام برده شده است. چند دهه پیش، نزدیک شهر دماوند 2 ظرف سفالین قرمز رنگ بدون پایه به طور اتفاقی بهدست آمد، بخشی از ظرف به شکل سر گوزن بود و نیز در همین مکان 2 سکه از فرهاد دوم (138 پ.م) و مهرداد دوم (88 ـ 123 پ.م) اشکانی کشف شد. دماوند نامی جدید نیست و از قرنها پیش این منطقه با این نام خوانده میشد. گفتنی است روی یک مهر ساسانی که در دماوند کشف شد، نام دمباوند حک شده است. این مهر اکنون در موزه کلکته نگهداری میشود. در متون اسلامی نیز نام این محل به صورت دنباوند آمده است. شاهنامه فردوسی را میتوان در شمار اسناد قدیمی که از دماوند نام برده است، دانست. فردوسی بارها از این شهر در شاهنامه نام برده و کوه دماوند را آشیانه سیمرغ، آموزنده زال پدر رستم دانسته است. دماوند در سال 30 هجری در زمان خلافت عثمان به دست مسلمانان فتح شد. آب و هوای دماوند، سردسیری و ییلاقی است و اگر شما علاقهمندید که در فصل تابستان به جای خنک بروید و از آن لذت ببرید، میتوانید به این شهر سفر کنید. کوه دماوند، سرچشمه رودخانههای بسیاری است که دشت و منطقه تهران را سیراب میکند و طبیعتی بینظیر را به وجود آورده است. چشمههای متعدد آب گرم و معدنی در بسیاری از ناحیههای ییلاقی به همراه چشماندازهای گوناگون و متنوع فصلی و دریاچههای کوچک و بزرگ دائمی و فصلی با آب شیرین، شکوه و عظمت طبیعت ایرانزمین را برای گردشگران و مسافران و دوستداران طبیعت بهنمایش گذاشته است . دماوند در افسانههای ایرانی، محل به بند کشیده شدن ضحاک، پادشاه خونخوار عهد باستان است. کوه دماوند خود به تنهایی میتواند معرف گردشگری کوهنوردی در ایران باشد، زیرا کوهنوردان ماهر و با سابقه بسیاری هستند که خواستار صعود از این قله هستند و آن را به انجام میرسانند و جدا از آن دوستداران کوه و کوهنوردان کمسابقه و بیتجربه نیز برای به دست آوردن مهارت و تجربه بههمراه مربی کوهنوردی و افراد ماهر اقدام به صعود از این قله میکنند.از ویژگیهای طبیعی و خاص این شهر میتوان به وجود باغهای سرسبز و خرم و مراتع مرغوب اشاره کرد. وجود چشمهها و رودخانهها کشاورزی و باغداری منطقه را رونق بخشیده و باوجود مراتع وسیع، دامداری نیز از فعالیتهای مردم منطقه است که به دو روش سنتی و صنعتی انجام میگیرد. سیب دماوند در سطح کشور شناخته شده است. رودخانههای دماوند، تار، سیاهرود و دریاچههای تار و مومج در منطقه علاوه بر آبادانی از جاذبههای طبیعی منطقه به حساب میآید. این منطقه از نظر گیاهان دارویی همچون گون و آویشن بسیار غنی است و اهالی آن به پرورش زنبور عسل میپردازند و میتوان گفت که عسلهای آویشن و گون از بهترین عسلهای دارویی ایران است.
از مکانهای دیدنی این شهر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
برج و مقبره شبلی (سده پنجم هجری)
قلعه باستانی گل خندان (دوره ساسانی)
مسجد جامع یا مسجد جمعه دماوند
امامزاده قاسم دماوند
این بنا در شهرستان دماوند، 2 کیلومتری شمال مسجد جامع، در محله اوره و نبش کوچه دهم و داخل قبرستان محله واقع شده است. بنا دارای گنبدی مخروطی و پلان امامزاده از بیرون مدور و از داخل هشت ضلعی است و ضریح فلزی آن در وسط اتاق مقبره قرار دارد. با توجه به سبک معماری و مقایسه آن با سایر امامزادههای منطقه میتوان قدمت آن را قرن7 دانست.
امامزاده فضه خاتون
در محله روحافزای شهر دماوند، حدود یک کیلومتری شمال مسجد جامع و در کنار جاده اصلی قرار دارد. ورودی بنا درضلع شرقی قرار گرفته و یک پنجره مستطیلشکل نیز در دیواره ضلع جنوبی اتاق مستطیل شکل دیده میشود. زیارتنامه موجود در محل امامزاده نسب فضه خاتون را بنت امام موسی بن جعفر ذکر کرده است.
امامزاده هاشم
در20 کیلومتری دماوند در شمال غربی جاده هراز ( جاده تهران ـ آمل) و در منطقه گردنه مقبره امامزاده هاشم قرار گرفته است. بنا در حال حاضر جدید است و دارای دو مناره با روکش فلزی طلایی و تزئینات آبیرنگ و گنبدی پیازیشکل با ساقه بلند و روکش فلزی طلایی است. ورودی امامزاده از ضلع شرقی است . داخل بنا کاملا آیینهکاری شده و غیر از کف بنا ، بهارتفاع یک و نیم متری از کف، دیوارها و ستونها از سنگ مرمر سفید پوشیده شده است. اطراف امامزاده بناهای دیگری ازجمله بازارچه، مهمانسرا و سرویسهای بهداشتی ساخته شده که جزو حریم امامزاده است.
از دیگر امامزادههای این منطقه میتوان امامزاده دو برار (هادی و حارث)، امامزاده عبدالله آیینه ورزان، امامزاده شمسالدین محمد دماوند و امامزاده محمد شلمبه را نام برد.
مقبره امامزادگان عبدالله و خلیلالله
بنای این امامزاده در شهر دماوند، جنب دادسرا روبهروی مدرسه راهنمایی باقرالعلوم واقع شده است. پایه بنا از لاشه سنگ و قلوه سنگ و بدنه آن از آجر ساخته شده و دارای 67 ترک زاویهدار با زاویه 90 درجه است و در بالای هر ترک طاق قوسدار سادهای به صورت نیمدایره از آجر اجرا شده است. گنبد بنا آجری و از نوع گنبد رک (مخروطی) ساخته شده که در ضلع شمال غربی ساقه گنبد نورگیری به صورت دالان طاقدار کوچک تعبیه شده و داخل بنا طاقنماهای سادهای کار شده است. با توجه به وسعت زیادی که از نظر فرم معماری در این بنا مشاهده میشود، شاید بتوان گفت بزرگترین امامزاده در حوزه دماوند است. در دوره صفوی صندوق چوبی منبتکاریشده و کتیبهداری روی قبر به احترام امامزاده نصب کردهاند. در کتیبه بالای دور تا دور ضریح منبتکاری و گره چینی چوبی یادشده، عباراتی وجود دارد که بخشهایی از آن قابل خواندن است. در دوره قاجار بهخاطر احترامی که برای این امامزاده قائل بودهاند، بنای دیگری به همراه مسجد در ضلع شمالی آن احداث کردهاند که محوطه امامزاده را از ورودی شمالی آن به اماکن الحاقی وصل میکرده، اما بر اثر بیتوجهی سلیقهای که در احداث نمازخانه به خرج داده شده، بخشهایی از ترکهای سطح جانبی بقعه در جبهه شمالی و بالای مدخل آن از بین رفته و در درون این بخش از بنای الحاقی زندانی شده است.
مقبره امامزادگان عبدالله و عبیدالله
این بنا در محله درویش شهر دماوند، کوچه حسینیه و کنار حسینیه واقع شده است. آرامگاه امامزاده به صورت استوانهای است که در نمای بیرونی آن 33 ترک آجری با زاویه 90 درجه دیده میشود و در دو طرف غربی و شرقی آن دو ورودی وجود دارد. در دیواره جنوبی بنا 14 سنگ قبر با قدمت تقریبی 100 سال در دیوار وجود دارد. بنا از داخل 8 ضلعی است که قسمت داخلی بنا با گچ پوشش یافته و در هر ضلع آن یک طاقنما مشاهده میشود. درون بقعه دو قبر چسبیده به هم که روی هر کدام به صورت مجزا ضریحی چوبی نصب شده است، دیده میشود. ضریح قبر جنوبی دارای تزئینات منبتکاری و مربوط به دوران صفوی است. این آرامگاه از بناهای بسیار ارزشمند دماوند است که خوشبختانه در سالهای 1376 تا 1378 توسط اداره میراث فرهنگی استان تهران بهطور کامل مرمت و نقاشیهای داخل گنبد نیز احیا شده است.
چشمه باداب سورت
تصور کنید روی صخرههای نارنجیرنگ قدم میزنید که لایهلایه زمین را بالا رفتهاند و آب از بلورهای سنگیشان چکه میکند... رو که برمیگردانید، پشت سرتان زمین لایهلایه سبزآبی است... کمی آن طرفتر، لایهلایه زرد... فکر کنید مشتتان را زیر یکی از قندیلهای سنگی گرفتهاید و آب صخرهها را مزه مزه میکنید؛ ترش، خنک، متفاوت! بعد یکی پیدا شود و از جادویی بودن این معجون زرد رنگ بگوید که شفای بیماریهاست و دوای دو هزار درد! برای سفر به چنین سرزمین شگفتانگیزی حاضرید چه بهایی را بپردازید؟ اگر معنای «باداب سورت» را از محلیهای این چشمه بپرسید، برایتان خواهند گفت که باداب به معنی آب گازدار (باد + آب) است و سورت به معنای شدت اثر و این کلمه روی هم رفته معنای «اثر آب گازدار» را خواهد داد. با این حال، این چشمهها در ایران به چشمههای طلایی یا قصر طلایی معروف شدهاند که نامشان را از رنگ زرد و نارنجیشان وام گرفتهاند. شاید باورتان نشود که مشابه این چشمهها تنها در سه کشور ترکیه، آمریکا و نیوزیلند وجود دارد که اتفاقا برخلاف باداب سورت که در کشور ما در حد یک چشمه محلی باقی مانده، از توریستیترین جاذبههای طبیعی این کشورها محسوب میشوند.
چگونه به باداب سورت برویم؟
چشمه سورت ، یک چشمه آبنمک در منطقه چهاردانگه ساری و در پشت کوه این شهر قرار دارد و همچنین در ارتفاعات منطقه سورت در 5 کیلومتری قلعهسر و شرق روستای اروست واقع شده است . باداب سورت دو چشمه دارد... با آبهایی که هر کدام رنگ، بو و مزه خودشان را دارند. یکی شور شور و دیگری
ترش و شیرین!
چشمه شور باداب سورت استخر آبی کوچکی است که معمولا در تابستان برای آبتنی استفاده میشود و درمان دردهای کمر، پا، روماتیسم، میگرن و امراض پوستی را به مهمانانش هدیه میدهد. روستاییان سنگهای این صخرهها را داخل آتش میگذارند و وقتی خوب داغ شدند، آنها را در آب گوگردی قرار میدهند و از آن برای التیام پوست و دردهای مختلف استفاده میکنند. اما چشمه دیگر باداب سورت که در نزدیکی این چشمه قرار گرفته، با آب زرد و نارنجی رنگش که از صخرهها نشت میکند، اکسیدآهن را به زمین میآورد. آبهای رسوبی این دو چشمه هزاران سال است که از کوه سرازیر میشوند و دهها حوضچه کوچک رنگین را در دل صخرهها پر میکنند. حوضچههایی که تماشای سرخی و زردی و سبزی آنها سرذوقتان میآورد و باور طبیعی بودن منطقه را برایتان دشوار میکند. اما اگر خوششانس باشید و بتوانید طلوع و غروب خورشید را هم در باداب سورت ببینید، از این هم شگفتزدهتر میشوید! تلالو خورشید در حوضچهها و انعکاس نور آنها در سایه روشن طبیعت شاید زیباترین صحنهای باشد که در عمرتان دیدهاید.
چشمههای کهنسال
چشمه آبمعدنی باداب سورت نوعی ژئو پارک است که در ارتفاع 1841 متری از سطح دریا قرار گرفته است. برای دیدن این چشمه، باید به شهرستان ساری، بخش چهاردانگه، دهستان پشت کوه سفر کنید یا از جاده شهمیرزاد (سمنان) ساری به سمت کیاسر حرکت کنید و در 35 کیلومتری کیاسر به سمت روستای اروست و مالخاست بروید. از اینجا به بعد، 25 کیلومتر جاده فرعی پیش روی شماست که ظاهرا آسفالت چندان مناسبی هم ندارد. هر چند جادههای استان سمنان مسافت کمتری دارد و ایمنتر است، اما در مقابل، جادههای استان مازندران (محور کیاسر) به مراتب زیباترند و به عنوان طولانیترین جاده جنگلی کشور لقب گرفتهاند که گذر از آن خالی از لطف نیست. این چشمه که همزمان با آخرین چینخوردگیهای البرز در دوران چهارم زمینشناسی شکل گرفته، از شمال با ارتفاعات و تپههای پوشیده از جنگلهای سوزنی برگ، از جنوب با دره، از شرق با ارتفاعات پوشیده از گیاهان بوتهای و درختچه و از غرب با معدن سنگهای تزئینی احاطه شده است. اما باداب سورت به همین جا ختم نمیشود. اگر در امتداد این چشمهها صدها متر به سمت شمال بروید، در ارتفاعات به باداب سورت قدیمی میرسید که البته از سالها پیش خشک شده است اما آثار شگفتانگیز آن هنوز هم پابرجاست. غیر از این، باداب سورت دیگری هم وجود دارد که به باداب سورت کوچک یا شورسر معروف است. این چشمه بسیار کوچک که در روستای اروست قرار گرفته، خواص درمانی بیشتری دارد و یکی از گردشگر پذیرترین نواحی روستای اروست به حساب میآید.
قلعه شنی در قلب کویر
اثر تاریخی زندهای در دل کویر به نام جیسلمر وجود دارد که بین هند و آسیای مرکزی واقع شده و نماد افتخار هند است. این قلعه شنی نام خود را از کاشف آن یعنی ماهاراوال جیسال سینگ پادشاه هند در سال 1156 بعد از میلاد گرفت و توسط بهاتی راجپوت حاکم جیسلمر ساخته شد. بعد از آن بازرگانان و اهالی شهر نیز خانهها و عمارتهای باشکوه و مجللی از چوب و سنگ ماسه در اطراف آن ساختند. جیسلمر گاهی اوقات «شهر طلایی هند» نیز نامیده میشود، زیرا شن و سنگهای شنی زرد در طراحی و معماری شهر باعث پدید آمدن سایه زردرنگ طلایی در شهر و اطراف آن شده است. این قلعه که در بالای تپه تریکوتا قرار گرفته جنگهای بسیاری را شاهد بوده است و در قرن 13 تحت محاصره و حمله مغولها قرار گرفته و خسارات زیادی به آن وارد آمده است. اما در قرن 17 دهلی نو وارد یکی دیگر از عصرهای طلایی شد و عمارات و قصرهای بیشتری بنا شد. این منطقه درست مثل سرزمین عجایب هانزل و گرتل قصری محصور در خشکی است که توسط ماسههای طلایی احاطه شده است. جیسلمر شهری افسانهای است که آسمان شب و تپههای شنی بزرگی که سراسر کویر را در برگرفته، توریستهای بسیاری را بخصوص در جشنواره صحرایی ماه فوریه به سمت خود میکشد. در زمینه تجارت نیز بعد از افزایش اهمیت بندر مومبای (بمبئی) از اهمیت تجاری جیسلمر کاسته و باعث رکود این منطقه شد. جداسازی و قطع مسیرهای تجاری از طریق پاکستان ظاهرا سرنوشت این شهر را دگرگون کرد که البته کمبود آب نیز یکی دیگر از دلایل آن بود. قابل ذکر است که جنگ مابین هند و پاکستان در سال 1971 - 1965 نشاندهنده اهمیت استراتژیک جیسلمر بوده و امروزه نیز این مکان جایگاه اقتصادی خود را دوباره به دست آورده و به یک مسیر مهم تجاری سودمند تبدیل شده است. توریسم و جذابیتهای توریستی: از آنجا که این شهر دور از دسترس است ولی سازههای هنری و آثار تاریخی بسیاری دارد. قلعه گلی قرون وسطایی و دیوارهای ساخته شده از سنگهای شنی که در طول روز به رنگ بژ و در هنگام غروب خورشید به رنگ طلایی یا عسلی هستند، آن را به یک مکان توریستی محبوب تبدیل کرده است. چشماندازهای اطراف و شترهای صحرایی، بسیار مورد علاقه توریستها هستند. تنها چند روز گردش در اطراف شهر و بیابانهای آن میتواند شما را از هرج و مرج شهرهای شلوغ و پرازدحام هند رهایی بخشد. این قلعه هنوز هم به زندگی خود ادامه میدهد و تقریبا 3/1 جمعیت شهر در داخل این دژ زندگی میکنند. مکانهای جذاب و دیدنی داخل دژ شامل معبد جین، قصر رویال، راج محل و معبد لاکسمینات میشود.
بسیار جالب و مفید.. ممنون!